رهبری: نص یا شوری؟ (۲)

من امیدوارم با خواندن این مقدمه، خواننده سنی و یا شیعه متوجه شده باشد که شاید برای نخستین بار، یک محقق، بدون توجه به تعصبات فرقه ای، قلم به دست گرفته و می‌خواهد بفهمد: حقیقت چه بوده است؟

قبل از ورود به موضوع اصلی و بحث برانگیز غدیر خم و سقیفه بنی ساعده در ارتباط با وجه اختلاف اصلی میان شیعه و سنی لازم است مطلبی را بیان کنم. همه ما می‌دانیم که مذاهب و فرق مختلف اسلامی به قرآن، نبوت پیامبر، قبله واحد، بیشتر فروع دین (مانند نماز و حج) خدای واحد، معاد، معتقدند و عمده اختلاف آنها در زمینه اصول فقهی (فروع فروع دین) است یعنی مثلا نحوه وضوء یا شیوه برگزاری مراسم حج.این اختلافات نیز هیچ‌گاه به نحوی نبوده که باعث جنگ و جدال و ایجاد کینه بین مذاهب مختلف اسلامی باشد زیرا ما در تاریخ حتی سراغ داریم که شیعیان، پشت سر سنی‌ها و در مساجد آنها نماز می‌خوانده‌اند (قبل از صفویه) چه برسد به سایر فرق اسلامی! متاسفانه تفاوتی که میان شیعه امامیه با سایر مذاهب اسلامی در طول تاریخ وجود داشته و روز به روز دامنه آن گسترده‌تر شده و بعضا رنگ سیاسی هم به خود گرفته است اعتقاد علمای این مذهب به این نکته است که پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم حضرت علی علیه السلام  را به عنوان جانشین و خلیفه پس از خود معرفی و منصوب کرده است. و نتیجه چنین استدلالی طبیعتاً مرتد دانستن اصحاب پیامبر  صلی الله علیه و سلم و ظالم و منافق و غاصب دانستن حضرت عمر رضی الله عنه و حضرت ابوبکر رضی الله عنه (نزدیکترین و فعال‌ترین یاران پیامبر) است و گرنه، اگر اختلافات شیعه منحصر به اختلافات فقهی بود برادران اهل سنت هیچ‌گاه مثلا به خاطر شیوه وضو گرفتن با ما دشمن نمی‌شدند. ولی آیا اجماع علمای شیعه در قرن چهارم بر چنین موضوعی(لعن خلفاء) درست بوده است؟ و آیا درست است که پایه و ستون تشیع را بر مبنای وجود نص بر خلافت علی علیه السلام  بنا نهاده اند؟ با کمال تاسف در این کتاب، ثابت می‌کنیم که پاسخ هر دو سئوال، منفی است.

علمای شیعه برای اثبات ادعای خود صدها جلد کتاب، نوشته‌اند که بیشتر از طریق جدل و علم کلام و نتیجه‌گیری‌ها و تجزیه و تحلیل‌های شخصی به موضوع دامن زده‌اند. ولی ما قصد داریم موضوع را از طریق شیوه‌ای بینابین و بیشتر بر مبنای اصول علمی و با توجهی همه جانبه به متون تاریخی، احادیث و روایات، آیات قرآن و استدلالات عقلی و علوم اجتماعی و جامعه شناسی و استقراء (در نظر گرفتن سایر قرائن و شواهد تاریخی همزمان) پیگیری نماییم.

ضمناً باید قبل از پرداختن به موضوع غدیر، متذکر این نکته شوم که علمای شیعه روایات زیادی را در تایید عقاید خود از قول نبی اکرم مطرح می‌کنند که:

یا به اصل موضوع (خلافت) مربوط نیست. بلکه در بیان فضایل حضرت علی است.

یا اینکه آن سخنان، نظر شخصی نبی اکرم بوده و فرمانی الهی (آیه ای) در ارتباط با آن قول، نازل نشده و در ضمن این احادیث، پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم اشاره‌ای به آیه‌ای از قرآن نفرموده‌اند. (یعنی این سخنان از رغبات شخصی ایشان بوده است) یا سلسله راویان آن مخدوش هستند.

به عنوان نمونه احادیث زیر را نگاه کنید:

حدیث منزلت «أنت به منزله هارون منی….» جالب است که بر خلاف باور عمومی شیعه حضرت علی در آن زمان حاکم مدینه نمی‌شوند بلکه حاکم مدینه یک نفر از انصار بوده و حضرت علی نیز زیر فرمان این شخص بوده‌اند و حضرت علی فقط سرپرست خاندان خود و پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم بوده است. پس این حدیث ربطی به خلافت ندارد.

روایت بخشیدن غذا به یتیم و مسکین و اسیر. که ربطی به خلافت ندارد.

 روایت: ثقلین «حتی اگر مناقشه‌ای بین کلمه عترتی و سنتی نداشته باشیم» باز ربطی به خلافت ندارد.

روایت: «أنا مدینه العلم وعلی بابها» که ربطی به خلافت ندارد.

روایت: «أقضاکم علی». که مربوط به خلافت نیست.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …