خیز و گریز فرهنگی(۲)

و اسلام تنها فرهنگ جامع و کامل و شمولی است که تمامی خواسته‫ها و نیازهای بشریت را در برگرفته، و راه و روشی متکامل بدو ارائه نموده است. تکامل و ویژگی فرهنگ اسلامی از اختراعات مسلمانان نیست تا فخرش را به رخ دیگران بکشند. بلکه فرهنگی است الهی که آسمان به زمینیان هدیه نموده، و مسلمان تنها می‫تواند شرف نقل و انتقال آن را به سایر افراد بشر داشته باشد.

این تنها فرهنگ شامل و کاملی است که عقل و آزادیهای انسانی را محترم شمرده، کسی را بزور بازو مجبور نمی‫سازد بدان تن دهد، بلکه با کمال افتخار نظام شمولی و همه جانبه خود را مطرح ساخته و بشریت را بدان دعوت می‫کند، و پیروان خود را با قناعت عقلی و باور و ایمانشان انتخاب می‫کند.

فرهنگ اسلامی در عین حالیکه اختلافهای سلیقه‫ای و فرهنگی را از طبیعت بشر می‫داند:

{وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ} (هود/۱۱۸)

(اگر پروردگارت می خواست یقیناً تمام مردم را [از روی اجبار، در مسیر هدایت] امت واحدی قرار می داد، [ولی نخواست به همین سبب] همواره [در امر دین] در اختلاف اند.)

و باور دارد انسانها با ملیتها و زبانهای مختلف آفریده شده‫اند، و هر ملت و قومی را فرهنگ خاص خود است :

{ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ} (الحجرات/۱۳)

(ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.)

با کمال افتخار به جهانیان می‫گوید شمولیت و کمال فرهنگی را تنها در اسلام می‫توانند بیابند:

{وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنْ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنْ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (۴۸) وَأَنْ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنْ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ (۴۹) أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ} (المائده/۵۰)

(و ما این کتاب [قرآن] را به درستی و راستی به سوی تو نازل کردیم در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود و نگهبان و گواه بر [حقّانیّت همه] آنان است؛ پس میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و [به هنگام داوری] سرپیچی از حقّی که به سوی تو آمده از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن. برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛ پس به سوی کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف می کردید، آگاه می کند. (۴٨) و میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که مبادا تو را از بخشی از آنچه خدا به سویت نازل کرده است، منحرف کنند. پس اگر [ازداوری حکیمانه ات] روی گردانند، بدان که خدا می خواهد آنان را به سبب پاره ای از گناهانشان مجازات کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق اند. (۴٩) پس آیا [با وجودِ مشعل نبوّت و آیات روشن قرآن در میانشان] داوری جاهلیت را می طلبند؟! و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در داوری بهتر از خدا است؟ (۵٠))

و در مسیر پرورش فرهنگی پیروانش بر ساختار شخصیتی آنها تأکید می‫ورزد. و آنها را از تقلید کورکورانه و شباهت به اتباع و پیروان فرهنگهای تک بعدی بشدت برحذر می‫دارد.

رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) مسلمانان را از تشبه به یهودیان و مسیحیان منع می‫فرمودند، و چون کتاب “تورات” را در دست یکی از صحابه دیدند با افتخار و اعتزار کامل به شمولیت قرآن و جایگاه و مکانت آن فرمودند: “اگر حضرت موسی (علیه السلام) زنده می‫بود، جز پیروی از من و ایمان به قرآن را اختیار نمی‫کرد…”.

پس فرهنگ اسلام کالبدی است از تمامی ویژگیهای قدرت و توانمندی و آثار جاویدانی فرهنگی. و بخاطر همین است که در تمامی مراحل تاریخ، چه در زمان قدرت نظامهای اسلامی، و چه در زمان ضعف و ناتوانی آنها، و چه در زمان وجود نداشتن نظام سیاسی اسلامی و قدرتی که از آن دفاع کند ـ چون امروز ـ اسلام به گسترش خود ادامه می‫دهد.

فرهنگ اسلامی حتی بدون داشتن دعوتگر جامعه‫های دیگر را چون مغناطیس جذب می‫کند. درصد افرادی که در غرب تنها با خواندن قرآن اسلام می‫آورند به مراتب بیشتر از آنهایست که با دیدن مسلمانها مسلمان می‫شوند، تا جائیکه برخی از تازه مسلمانان غربی خدا را شکر می‫کنند که بدانها توفیق داد اسلام را قبل از دی دن مسلمانهای امروزی بشناسند!

اختلاف فرهنگی از دیدگاه ما نه تنها هیچ خطری نیست، بلکه از نشانه‫های خلقت و فطرت بشری است، و هیچ خطری اسلام را از سوی فرهنگهای دیگر، حتی فرهنگ خودخواه و ستیزه جوی غربی نمی‫تواند تهدید کند. آنچه برای مسلمانان مایه خطر است، عدم درک درست بسیاری از جامعه‫های اسلامی و بسیاری از مسلمانان از اسلام می‫باشد.

در حقیقت جامعه‫های اسلامی از فقر فرهنگی، و از جهالت و نادانی و نا آگاهی از دینشان، و از فقری که سایه شوم نظامهای حلقه بگوش بلوکهای غرب و شرق است رنج می‫برند.

به هیچ وجه مشکل جامعه اسلامی در هجوم فرهنگی غرب نبوده، و نمی‫تواند باشد، و تنها مشکل آن در ضعف شخصیتی برخی از مسلمانان، و درک فهم کوتاهشان از فرهنگ خود، و بیگانگی آنها با دین و آرمانهایشان است.

ما در کشورهای خود دانشگاههای آمریکایی داریم. جامعه آمریکایی در قاهره و دمشق و لبنان و کشورها و شهرهای دیگر…

ما در تمامی کشورهای خود مدرسه‫های خصوصی غربی با برنامه‫های آموزشی غربی داریم تا آینده نسلهای ما را با تصور غربی تربیت کنند.. کانالهای تلویزیونی ما از جور و ظلم حکام منطقه فرار کرده از دیار غرب پخش می‫شوند..

در سایه استبداد اقتدارگران؛ ما مجبوریم صدای آزادی را از تریبون جهان غرب به گوش ملتهای ستمدیده و در بند خود می‫رسانیم.

در مقابل نه در دنیای غرب دانشگاهی داریم و نه مدرسه‫ای که نسلهای آینده جهان غرب را تربیت کنند.

و همه می‫دانیم مهمترین ابزارهای رساندن صدای فرهنگ؛ رسانه‫های گروهی و کتاب و معاشرت فرهنگی است. و نظامهای مستبد حاکم بر کشورهای ما تمامی این فضاهای مادی و مجازی را به جهان غرب و فرهنگ آن سپرده‫اند و با فرهنگ اسلامی و آسایش و آینده ملتها در ستیزند..

با وجود تمامی اینها می‫بینیم روز بروز فرهنگ اسلامی در کشورهای مستبد ما زنده‫تر و روشنتر می‫گردد. و شاهد اسلام آوردن طیفهای گوناگونی از جامعه تک بعدی و خودخواه و مغرور غرب نیز هستیم!

بسیاری از افراد بی‫محتوای ما که بکلی با فرهنگ خود بیگانه هستند، چون به غرب می‫روند و با حقیقت فرهنگ غربی روبرو می‫شوند، با سرعت خود را به آغوش فرهنگ شمولی و کامل اسلامی می‫اندازند، و می‫شوند شخصیتهایی چون شهید سید قطب مصری، و مالک بن نبی الجزائری، و علی شریعتی ایرانی، و اقبال لاهوری و غیره…

اما آن عده از مسلمانهایی که گاه‫وار از اطراف دهان روزگار و از زیر دندانهایش ناجویده بزمین می‫افتند، چون به غرب می‫رسند شیفه زرق و برق آن شده، جز نوک بینی خود که همان ظاهر براق غرب است را نمی‫بینند، بدان دلیل است که آنها از فرهنگ خود بیگانه بوده‫اند، و چون خود را نشناخته‫اند و چون لیوانی بکلی خالی بوده‫اند، با هر مایه‫ای که در آنها ریخته شود پرمی‫گردند، و از آن رنگ می‫گیرند.

و این بیماری را حتی در مسلمانانی که در خانه‫های خود، و در کشورهای اسلامی زندگی می‫کنند می‫توانی بیابی؛ افرادی که خود را نشناخته‫اند، شکار تبلیغات فرهگ پوک غربی شوند. و عطش خودکمتر بینی خود را با تقلید میمون‫وار از فرهنگ غربی سیراب کنند..

 

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …