آن کتاب خداست که بر پیامبر ما، محمد صلی الله علیه و سلم که تصدیق کننده کتابهای پیشین و شاهد و حاکم بر آنهاست نازل فرمود و آن آخرین، اشرفترین و کاملترین کتابی است که خداوند نازل نموده و نسخ کننده کتابهای قبل از خود میباشد و دعوت او شامل تمام انس و جن میگردد. خداوند میفرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِۖ﴾ [المائده: ۴۸]. «و (این) کتاب را به راستی تصدیق کننده کتابی که پیش از آن است و بر آن شاهد و حاکم است بر تو نازل کردیم» و میفرماید: ﴿قُلۡ أَیُّ شَیۡءٍ أَکۡبَرُ شَهَٰدَهٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِیدُۢ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ﴾ [الأنعام: ۱۹]. «بگو شهادت چه کسی از همه بهتر است؟ بگو خدا میان من و شما شاهد است و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن شما و هرکس را که پیام به او میرسد بترسانم» و میفرماید: ﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًا ١﴾ [الفرقان: ۱]. «با برکت است کسی که فرقان را بر بندهاش نازل فرمود تا برای تمام دنیا ترساننده باشد» قرآن اسمهای زیادی دارد که مشهورترین آنها: قرآن، فرقان، کتاب، تنزیل و ذکر است.
ایمان به این کتابها بر آنچه در نصوص آمده از ذکر نامها و آنچه در آن نازل شده و هر آنچه الله و رسولش صلی الله علیه و سلم از آن خبر دادهاند و آنچه از سرگذشت آنها برای ما بازگو شده است، واجب است.
- اعتقاد راسخ به اینکه تمام کتابها و صحفی که خداوند بر رسولان نازل کرده به وسیله قرآن کریم نسخ شدهاند و برای هیچکس از جن یا انس و پیروان کتابهای سابق و نه غیر آنها روا نیست که بعد از آمدن قرآن، خداوند را جز با آن عبادت کنند یا اینکه به غیر آن حکم نمایند. و دلیل بر این مورد در کتاب و سنت فراوان است.
الله تعالی میفرماید: ﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًا ١﴾ [الفرقان: ۱]. «با برکت است کسی که فرقان را بر بندهاش نازل فرمود تا برای تمام دنیا ترساننده باشد» و میفرماید: ﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا مِّمَّا کُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖۚ قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ ١۵ یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١۶﴾ [المائده: ۱۵-۱۶]. «ای اهل کتاب پیامبر ما به سوی شما آمده است که بسیاری از کتاب که پوشیده میداشتید برای شما بیان میکند و از بسیاری درمیگذرد. قطعاً برای شما از جانب خداوند روشنایی و کتابی روشنگر آمده است. خداوند هرکه از خشنودی او پیروی کند به وسیله آن به راههای سلامت رهنمون میشود و به توفیق خویش آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون میبرد و به راهی راست هدایتشان میکند». خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و سلم امر میکند که بین اهل کتاب به قرآن حکم نماید: ﴿فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ﴾ [المائده: ۴۸]. «بین آنها به آنچه خداوند نازل نموده حکم نما و از هوا و آرزوی آنها بعد از آنکه حق آمد تبعیت نکن» و همچنین میفرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ﴾ [المائده: ۴۹]. «و میان آنها به آنچه خداوند نازل نموده داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن و از آنان برحذر باش مبادا تو را در بخشی از آنچه خداوند بر تو نازل کرده به فتنه دراندازد».
و ازسنت حدیث جابربنعبدالله رضی الله عنه استکه عمربن خطاب رضی الله عنه با کتابی که از اهل کتاب بود پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و آن را بر پیامبر صلی الله علیه و سلم خواند پیامبر صلی الله علیه و سلم عصبانی شد و فرمود: «أَمُتَهَوِّکُونَ فِیهَا یَا ابْنَ الْخَطَّابِ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ جِئْتُکُمْ بِهَا بَیْضَاءَ نَقِیَّهً لَا تَسْأَلُوهُمْ عَنْ شَیْءٍ فَیُخْبِرُوکُمْ بِحَقٍّ فَتُکَذِّبُوا بِهِ أَوْ بِبَاطِلٍ فَتُصَدِّقُوا بِهِ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَّ مُوسَى صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ حَیًّا مَا وَسِعَهُ إِلَّا أَنْ یَتَّبِعَنِی»[۱] «ای پسر خطاب آیا در آن در تعجب هستی؟! قسم به کسی که نفس من به دست اوست برای شما آن روشن کننده پاک را آوردم. شما چیزی از آنها نمیپرسید پس به حق به شما خبر میدهند پس به وسیله آن آنها را تکذیب میکنید یا به باطل خبر میدهند شما به وسیله آن آنها را تصدیق میکنید قسم به کسی که نفس من به دست اوست اگر موسی زنده بود چاره ای جز پیروی از من نداشت». این بحث مختصری از کتابهای الله تعالی میباشد که واجب است به آن و آنچه در قرآن بر وجه خصوص آمده معتقد باشیم.
[۱] مسند الإمام أحمد : ۳ / ۳۸۷، وکشف الأستار : ۱۳۴، وشعب الإیمان للبیهقی : (۱۷۷). وغیرهم وهو حدیث حسن بمجموع طرقه