«بر شمردن اسماء و صفات نیکوی خدا سه درجه دارد:
درجهی اول- برشمردن الفاظ، اسماء خدا و تعدادشان
درجهی دوم- فهم معانی و مفهوم آن.
درجهی سوم- دعا کردن به وسیلهی این اسماء، همان طور که در آیهی مذکور آمده است.
دعا کردن به وسیلهی این اسماء دو نوع است:
- دعای ثنا و ستایش و عبادت.
- دعای درخواست و مسألت.
بنابراین، جز به وسیلهی نامهای نیکو و زیبای خدا و صفات برترش، الله ثنا و ستایش نمیشود و نیز به وسیلهی اسماء و صفات خدا، چیزی از وی درخواست نمیشود. پس گفته نمیشود: ای موجود! یا ای شیء یا ای ذات! مرا ببخشای. بلکه هر خواستهای با اسمی که متناسب با آن خواسته است، از خدا مسألت مینماییم و چیزی از وی میخواهیم. پس شخص دعا کننده به وسیلهی اسم و صفت خدا که با خواستهاش تناسب دارد، به سوی خدا متوسل میشود.
هرکس به دعاهای پیامبران به ویژه خاتم پیامبران، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم دقت کند، میبیند که درست مطابق این مطلب است».[۱]
«همچنان که میگویی: «رب اغفر لی وارحمنی، إنک أنت الغفور الرحیم»: «پروردگارا! مرا ببخشای و به من رحم کن، چرا که تو بخشندهی مهربانی». خوب نیست که چنین دعا شود: «رب اغفر لی وارحمنی، إنک أنت السمیع العلیم البصیر»[۲]: «پروردگارا! مرا ببخشای و به من رحم کن، چرا که تو شنوا و دانا و بینایی».
ابن قیم میافزاید: «برخی از نام های خدای متعال به صورت مفرد بر خدا اطلاق میشوند. اغلب اسماء خدا چنین است. مثل «القدیر»، «السمیع»، «البصیر» و «الحکیم». می توان این اسماء را به صورت مفرد و همراه اسماء دیگری به کار برد و با آن، دعا شود. پس میگویی: یا عزیز، یا حکیم، یا قدیر و یا بصیر. همچنین درست است که هر اسمی، جداگانه آورده شود. پس در ثنا و ستایش خدا و درخواست چیزی از خدا، جایز است که این اسماء به صورت مفرد و جداگانه، یا همراه اسماء دیگری آورد.
دستهی دیگری از اسماء و صفات خدا به تنهایی بر خدا اطلاق نمیشوند بلکه حتماً باید همراه اسم مقابلاش به کار برده شوند. مانند المانع، الضَّار، المنتقم و المذل. جایز نیست این اسماء جداگانه و بدون ذکر اسم مقابلشان آورده شوند بلکه باید حتماً همراه اسم مقابلشان المعطی، النافع، العفو، العزیز و المعز بر خدا اطلاق شوند. پس خدا المعطیالمانع، الضار النافع، المنتقم العفو، المُغزالمذل، است؛ چون کمال در مقرون بودن هر یک از این اسمها همراه اسم مقابلش است؛ چون منظور از این اسماء این است که ربوبیت و تدبیر در مخلوقات و تصرف در آنان، مخصوص الله است. فقط اوست که میدهد و منع میکند؛ نفع و زیان میرساند؛ از گناهان بعضی گذشت میکند و از بعضی انتقام میگیرد؛ عدهای را عزت میدهد و عدهای را خوار میکند.
برای ثنا و ستایش خدا نیز درست نیست که این اسماء مزدوج را به صورت جداگانه و بدون ذکر اسم مقابلش آورد. به همین دلیل در هیچ جا به صورت جداگانه نیامدهاند و تنها همراه با اسم مقابلش بر خدا اطلاق شدهاند. پس اگر بگویی: یا ضار، یا مانع و یا مذل، خدا را نستودهای و حمد و سپاس او را به جا نیاوردهای، تا اینکه اسم مقابل را بیاوری». این بود خلاصهای از سخنان ابن قیم در این باره.[۳] البته برخی عبارات به سخنان وی اضافه شده است.
(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– بدائع الفوائد، ۱/۲۸۸- ۲۸۹، عالم الفوائد.
[۲]– بدائع الفوائد، ۱/۲۸۱، عالم الفوائد.
[۳]– بدائع الفوائد، ۱/۲۹۴- ۲۹۵، عالم الفوائد.