آنان در آنچه بدیشان عطا نمود، برای پروردگار شریکانی قرار دادند (۳)

مؤلف می‌گوید: (قال ابن حزم: «اتفقوا علی تحریم کل اسم معبد لغیر الله، کعبدعمرو وعبدالکعبه، وما أشبه ذلک، حاشا عبدالمطلب») .[۱]

 ابن حزم می‌گوید: ««دانشمندان اسلامی بر تحریم هر اسمی که با لفظ «عبد» شروع می‌شود و به غیر الله یا نام‌ها و صفات الله اضافه می‌شود؛ نام‌هایی همچون عبدعمرو، عبدالکعبه و مانند آن، به استثنای عبدالمطلب، اتفاق نظر دارند».

ابن حزم همان ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم، ظاهری مذهب مشهور، صاحب کتاب‌های «الإجماع»، «الإیصال»، «المحلَّی» و دیگر تألیفات می‌باشد.[۲]

منظور از عبارت: (اتفقوا)، ظاهرا «أجمعوا» (اجماع کرده‌اند) می‌باشد. منظور ابن حزم، نقل اجماع علما بر این قضیه است و منظورش نقل اتفاق نظر علما به شیوه و طریقه‌ی متأخرین نیست.

درباره‌ی عبارت: (حاشا عبدالمطلب) ابن قیم می‌گوید: «نامگذاری به اسم «عبد علی»، «عبد الحسین» و «عبد الکعبه» جایز نیست.

ابن أبی شیبه از هانیء بن شریح روایت کرده که می‌گوید: هیأتی پیش پیامبر  صلی الله علیه و سلم آمدند. آن حضرت از آنان شنید که شخصی را با اسم «عبدالحجر» صدا می‌زنند، به او گفت: «ما اسمک؟»: «اسمت چیست؟» گفت: «عبدالحجر». رسول الله  صلی الله علیه و سلم به او گفت: «إنما أنتَ عبدالله؟»[۳]: «تو فقط عبدالله (بنده‌ی الله) هستی».

اگر گفته شود: چگونه دانشمندان اسلامی اتفاق نظر دارند که نامگذاری به هر اسمی که با لفظ «عبد» شروع شود و به غیر الله یا نام‌ها و صفات الله اضافه شود، حرام است در حالی که از آن حضرت صلی الله علیه و سلم به صحت رسیده که فرمودند: «تعس عبدالدینار . . .»[۴]: «بنده‌ی دینار تیره روز و بدبخت شد . . .».

همچنین از ایشان به صحت رسیده که فرمودند: «أنا النبی لا کذب أنا ابن عبد المطلب»: «من پیامبر هستم. دروغ نمی‌گویم من پسر عبدالمطلب هستم».

در جواب باید گفت: فرموده‌ی: «تعس عبد الدینار»، اسم مد نظر نبوده و منظور پیامبر صلی الله علیه و سلم از آن، فقط وصف و نفرین کسی است که قلبش را بنده‌ی دینار و درهم می‌گرداند و دینار و درهم و پول را می‌پرستد و الله را نمی‌پرستد.

راجع به فرموده‌ی: «أنا ابن عبدالمطلب»[۵] باید گفت که این فرموده، از باب به وجود آوردن یک اسم با این کلمه نیست و فقط از باب خبر دادن با اسمی است که فقط مسمای آن، معروف بوده و این اسم برای اشخاص دیگر جایز نیست. خبر دادن با امثال این اسم به صورت شناساندن مسمای اسم، حرام نیست. تنها پدر بزرگ حضرت محمد  صلی الله علیه و سلم این اسم را نداشت، چون برخی از یارانش «بنی عبد شمس» و «بنی عبد الدار» نام داشتند و پیامبر صلی الله علیه و سلم به خاطر این کار، آنان را سرزنش نکرد و آن را انکار ننمود. پس بابِ اخبار، گسترده‌تر از باب إنشاء است: چون چیزهایی در باب اخبار جایز است که در باب إنشاء جایز نیست.[۶]

این گفته‌ی خوبی است ولی اشکالی باقی است و آن اینکه اسم یکی از صحابه ابن ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب بود.

در پاسخ به این اشکال باید گفت: کسی که نامش عبد شمس بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به عبدالله تغییر داد. همان طور علما این مطلب را در شرح حالشان اظهار داشته اند. اما راجع به اسم عبدالمطلب، ابن عبدالبر اظهار داشته که نامش عبدالمطلب بود و وی افزود: «او در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم بود و تا جایی که می‌دانم نامش را تغییر نداد».[۷]

 

(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– مراتب الإجماع، اثر ابن حزم، ص۱۵۴٫

[۲]– به شرح حالش در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، ۱۸/۱۸۴ مراجعه کنید.

[۳]– ابن ابی شیبه در مصنف خود شماره‌ی ۲۵۹۰۱؛ بخاری در «الأدب المفرد» شماره‌ی ۸۱۱ و دیگران این حدیث را روایت کرده‌اند و اسناد آن، حسن است.

[۴]– بخاری در صحیحش به شمار‌ه‌ی ۲۸۸۶ این حدیث را از ابوهریره  رضی الله عنه روایت کرده است.

[۵]– بخاری در صحیحش، شماره‌ی ۲۸۶۴ و مسلم در صحیحش به شماره‌ی ۱۷۷۶ این حدیث را از براء بن عازب رضی الله عنه روایت کرده‌اند.

[۶]– تحفه الودود بأخبار المولود، صفحات ۱۱۳- ۱۱۴٫

[۷]– الإستیعاب، ۳/۱۰۰۷٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …