اکنون در باب عقیده ی اسلامی در زمان رسول الله و صحابه ایشان بحث خواهیم کرد و شروع بحث ما در این مورد به این سبب است که یقین داریم باید نقطه ی شروع بیداری اسلامی حقیقی، تأسی و پیروی از رسول خدا و خلفای راشدین پس از ایشان باشد.
تردیدی نیست انسان هایی که در اولین قرن (ظهور اسلام) زندگی میکردند، افرادی نمونه بودند؛ چنانکه محب الدین خطیب میگوید: «الله متعال صاحب این رسالت با ارزش را فرستاد تا اسوه و الگویی نیکو برای ما باشد و راه و روشی را برای ما مقرر نمود که ما را از راه و روشهای دیگر بی نیاز نموده است از روش مسکو، واشنگتون و پاریس؛ اینچنین الله متعال کفایت و حفاظت نصوص اسلام را برعهده گرفت به این صورت که ما را از زمره یاران رسول خدا قرار می دهد «اگر بر فهم سالم آن حریص باشیم چنانکه اگر در زمان او و ملازم و همراهش بوده و در رکاب او میبودیم چنین می بودیم.»
اصحاب رسول الله به بهترین شکل و استوارترین شیوه در راستای تنفیذ و اجرای توصیه های رسول الله در شریعت و عقیده به پا خواستند؛ در زمان آنها جغرافیای سرزمینهای اسلامی به اطراف و اکناف جهان در راستای تبلیغ دین اسلام امتداد یافت چنانکه ابوبکر چندین سپاه برای ابلاغ این رسالت به فارس و حکومت بیزانس در روم فرستاد و در زمان عمر ابزار دولت کامل گشت، دولتی منظم با تقسیم وظایف و دیگر امور اداری مانند وظایف کارگران و کارگزاران و امور مالی و قواعد توزیع خراج که همگی به صورت مرتب و منظم درآمد. عمر رضی الله عنه مردی عادل و قانونمند بود و با حکومت خود مسلمانان را از عدالت مطلق و امنیت همه جانبه بهره مند ساخت.
در زمان عمر شام و ایران فتح شد و این فتوحات تا آذربایجان و ماوراءالنهر امتداد یافت؛ از سمت غرب نیز عالم اسلامی امتداد یافته و مصر فتح شد و در عهد عثمان آفریقا نیز فتح شد.
فتوحات به پایان رسید آنچنان که در زیباترین و شگفت آورترین صفحات تاریخ آمده است چرا که با عقیدهای که در نهان، در قلوبشان بود به حرکت در آمدند، رسالت خود را دانستند و آنگونه که شایسته است نقش خود را فهمیدند و شناختند.
مسلمانان با عقاید آسان و اخلاق نیکوی خود بهترین تعبیر از اسلام را ارائه میدادند، آنها تنها هدفشان جنگیدن و تحمیل اسلام با زور و شدت نبود آن گونه که مستشرقین و پیروان آنها شایع کردهاند.
دکتر حسین مونس در بحث و بررسی و درسهای عمیق خود در تاریخ مسلمانان بهترین شاهد را آورده است و میگوید: «چه در مصر و چه در شام، چه ایران یا مغرب، عرب شهرها و کشورها را فتح میکرد و مردم را به داخل شدن در اسلام فرا می خواندند و زیبایی های اسلام را برای آنها بیان می کردند و بعد از آن ترک شان می کردند تا خود به آرامی درباره اسلام تصمیم بگیرند. به همین سبب دیدیم که اسلام وارد سرزمینی نشد که سپس متلاشی و متواری شود جز در اندلس و صقلیه که آن هم عوامل و اسباب خاصی داشت.
اولین قرنها برای مسلمانان بهترین قرون در دین و دنیای آنها بود، اسلام را در قلب های خود جای دادند و در مقابل دنیا نزدشان بی ارزش گشت. بهترین تمدن را برپا کردند زیرا که بر حق و عدل استوار است و استوار به امر به معروف و نهی از منکر میباشد. پس اگر ندای اقتدا و پیروی از آنها را سر می دهیم، هدف ما رسیدن به جایگاه بلندی است که آنرا به آرامی محقق کردند و اسلام را چون یک دین و تمدن دانستند.
از زاویه ی دید ما، خواهیم دید که آنها در فهم عقیده ی اسلام و عمل به آن، به نوک و بلندای قله رسیدند و اقتدا و پیروی از آنها، رسیدن به آنها را و به جایی که آنها رسیدند، می طلبد نه بازگشت به عصر و زمانه ی آنها با همان اسباب و ادواتی که داشتند؛ بنابراین پیروی، پیروی از ارزشهایی است که محقق نمودند و به خاطر آن زندگی کردند نه پیروی از اسباب و وسایل زندگی که به کار میبردند.