طیبی گوید: «ریا از زیانآورترین بدیهای نفس است که علما و عابدان و کسانی که جهت سلوک در راه آخرت، آستین همت خود را بالا زده اند، به ریا دچار میشوند؛ چون آنان هر چه نفس شان را کنترل کنند و آن را از شهوات دور و از شبهات حفظ کنند، باز نفس شان از طمع در گناهان آشکار که بر اعضای بدن واقع میشود، ناتوان میماند؛ از این رو نفسشان با انجام دادن کار خیر در ظاهر و آشکار کردن علم و عمل به دنبال استراحت است. در نتیجه با لذت قبول نزد مردم، راه نجات از مشقت و سختی اخلاص عمل و عبادت را مییابد و به آگاهی آفریدگار از اعمالش قناعت ندارد و از ستایش و تمجید مردم خوشحال میشود و به ستایش و تمجید خدای یکتا قانع نمیشود. پس دوست دارد که مردم وی را ستایش و تمجید کنند و در خدمتش باشند و به او احترام بگذارند و در مجالس و محافل او را مقدم بدارند. نفس در این کارها بیشترین لذت و خوشی میبیند. چنین انسانی گمان میکند که حیات دینیاش، همان شهوت و خوشی پنهان است که عقل های تحت سیطرهی نفس از درک آن، کورند. نام او در نزد خدا از زمرهی منافقان ثبت شده در حالی که گمان میکند که در نزد خدا از بندگان مقرب خداست. این امر، فریبی برای نفس است که تنها صدیقان و مقربان خدا از آن جان سالم به در بردهاند. به همین خاطر گفتهاند: آخرین چیزی که از سر صدیقان بیرون میرود، حب ریاست و جاه طلبی است».[۱] سخن طیبی در اینجا به پایان رسید.
از جمله فواید حدیث مذکور، شفقت، دلسوزی، مهربانی و خیرخواهی پیامبر صلی الله علیه و سلم در حق امتش است. از دیگر فواید حدیث مذکور این است که ریا برای صالحان، خطرناکتر از فتنهی مسیح دجال است. حذر کردن از ریا و از شرک اکبر، برخی دیگر از فواید این حدیث هستند. وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم بر یارانش با وجود علم و فضل شان از ریا میترسید، پس به طریق اولی بر غیر صحابه باید از ریا ترسید.
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– شرح المشکاه اثر طیبی، ۱۰/۱۲٫