میگویم: این حدیث نشان میدهد که میان جهادی که اهداف دنیوی از همان ابتدا با نیت جهاد آمیخته است به گونهای که اهداف دنیوی موجب رفتن کسی به جهاد شده یا از جمله عواملی است که موجب رفتنش به جهاد شدهاند- مانند کسی که هم به دنبال اجر و پاداش است و هم به دنبال این است که دیگران نامش را ببرند و تعریف و تمجیدش کنند – و میان کسی که از همان ابتدا نیتاش خالصانه برای خدا باشد و سپس چیزی دنیوی برایش پیش میآید و در نظرش بیاهمیت باشد؛ خواه آن چیز را به دست آورد و خواه به دست نیاورد – مانند کسی که قصد رفتن به جهاد دارد، خواه پولی به او داده شود و خواه داده نشود، فرق وجود دارد. اولی هیچ اجر و پاداشی ندارد و دومی اجر و پاداش دارد. تجارت در حج نیز هیچ ضرری به عمل حج نمیرساند و انسان اجر و پاداش حجش را میگیرد؛ همان طور که خداوند میفرماید: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾ [البقره: ۱۹۸]: «گناهی بر شما نیست این که از فضل پروردگار خود برخوردار شوید». روایتی که از مجاهد نقل شده که دربارهی حج شُتربان و اجیر و تاجر میگوید: حجشان کامل است و چیزی از اجرشان کم نمیشود، بر این قضیه حمل میشود. یعنی به خاطر اینکه هدف اصلیشان، حج بوده نه اهداف دنیوی.
ابن رجب میافزاید: «اما اگر اصل عمل برای خدا باشد و سپس نیت ریا بر آن عارض شود، در این صورت اگر نیت ریا به دلش خطور کند و زود آن را از دل بیرون کند، به اتفاق همه اشکالی ندارد و به نیت اصلیاش خللی وارد نمیکند. اما اگر نیت ریا مدام در دلش باشد، در اینجا این سئوال مطرح است که آیا عملش باطل میشود یا اینکه نیت ریا اشکالی ندارد و به شخص بر اساس اصل نیت اش جزا و پاداش داده میشود؟ در این زمینه میان دانشمندان گذشته اختلاف نظر وجود دارد. امام احمد و ابن جریر طبری این اختلاف نظر را نقل کرده و این رأی را راجح دانسته اند که عملش باطل نمیشود و به شخص بر اساس نیت اولش جزا و پاداش داده میشود. این رأی از حسن بصری و دیگران روایت شده است.
برای اثبات این رأی به روایتی که ابوداود در مراسیل خود از عطاء خراسانی نقل کرده، استدلال میشود. در این روایت، عطاء خراسانی میگوید: مردی گفت: ای رسول خدا، تمام افراد طایفهی بنی سلمه پیکار میکنند. عدهای از آنان برای اهداف دنیوی و برخی برای کمک و یاری جنگجویان و بعضی برای رضای خدا پیکار میکنند.
پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «کلهم إذا[۱] کان أصل أمره أن تکون کلمه الله هی العلیا»[۲]: «همه شان در صورتی که اصل هدف شان این باشد که سخن و برنامهی خدا، برتر باشد، [ از اجر و پاداش جهاد برخوردارند]».
ابن جریر اظهار داشته که اختلاف نظر علما در این زمینه مربوط به عملی است که پایان آن عمل با آغاز آن عمل، مرتبط باشد؛ اعمالی همچون نماز، روزه و حج. اما اعمالی که ارتباطی میان پایان و آغازشان نیست، از قبیل قرائت قرآن و ذکر خدا و انفاق اموال و دارایی و گسترش علم و دانش، این گونه اعمال با نیت ریا که برآن عارض شده، منقطع میشود و جهت برخورداری از اجر و پاداش نیاز به تجدید نیت دارد. اما در صورتی که کسی عملی را خالصانه برای خدا انجام دهد، سپس خداوند تمجید و ستایش نیکو از او را به دل مؤمنان بیندارد و او به لطف و رحمت خدا خوشحال و شادمان شود، اشکالی ندارد و به نیت اصلیاش زیانی نمیرساند.[۳]
در این باره در حدیث ابوذر از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده که از آن حضرت صلی الله علیه و سلم راجع به کسی که کار خیری میکند و مردم وی را به خاطر آن تمجید میکنند، سؤال شد، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «تلک عاجل بُشری المؤمن»: «این ستایش، نخستین شادمانی و خوشحالی مؤمن است». مسلم این حدیث را روایت کرده است.[۴] اظهارات ابن رجب به طور خلاصه به پایان رسید.[۵]
پس از روشن شدن این مطلب، قرآن و سنت بر باطل شدن اعمال ریا دلالت دارند و تهدید به عذاب و شکنجه به خاطر ریا در اعمال آمده است. خدای متعال میفرماید: ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰهَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَا وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَ ١۵ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَهِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١۶﴾ [هود: ۱۵-۱۶]: «کسانی که (تنها) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند (و جز خوردن و نوشیدن و اموال و اولاد را طالب نبوده و چشمداشتی به آخرت نداشته باشند، برابر سنّت موجود در پیکره هستی، پاداش دسترنج و) اعمالشان را در این جهان بدون هیچ گونه کم و کاستی به تمام و کمال میدهیم (چرا که مدار این جهان بر اعمال استوار است؛ نه بر نیات و مقاصد، و بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست) و حقی از آنان در آن ضایع نمیگردد. آنان کسانیند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمی ندارند، و آنچه در دنیا انجام میدهند، ضایع و هدر میرود (و بیاجر و پاداش میشود) و کارهایشان پوچ و بیسود میگردد (هرچند که اعمالشان به ظاهر انسانی و مردمی و عبادی باشد)».
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– در نسخه ی «ط»، کلمهی «إذاً» آمده است.
[۲]– المراسیل، اثر ابوداود، شمارهی ۳۲۱٫ این روایت، مرسل است، چون عطاء خراسانی پیامبر صلی الله علیه و سلم را ندیده و نگفته که این سخن را از او شنیده است.
[۳]– به سخن ابن جریر طبری در «تهذیب الآثار»، ۲/۸۰۲- ۸۰۳، مُسند علی رضی الله عنهمراجعه کنید.
[۴]– صحیح مسلم، شمارهی ۲۶۴۲٫
[۵]– جامع العلوم و الحکم، ۱/۴۵- ۵۱، چاپ دار ابن الجوزی.