در آیهی: ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾ دلیلی بر فضیلت توکل و اینکه توکل، بزرگترین سبب جلب منافع و دفع زیان هاست؛ میباشد؛ زیرا خداوند جملهی اخیر را بر جملهی اول به عنوان تعلیق جزاء بر شرط، معلق نموده است. پس محال است که وجود شرط مانند عدم شرط باشد؛ چون خدای متعال حکم را بر وصف مناسب مترتب نموده است. پس معلوم میشود که توکل انسان به خدا، سبب این است که خدا او را کفایت کند و برای او بس باشد. شیخ الاسلام ابن تیمیه این گفته را اظهار داشته است.[۱]
خدا در این آیه، انسان را متوجه و آگاه میسازد که اسباب را همراه توکل به خدا، اخذ کند؛ چون خدای متعال تقوا را ذکر کرده و پس از آن توکل را آورده است؛ همان طور که در آیه ای دیگر میفرماید: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ [المائده: ۱۱]. «از خدا بترسید و باید که مؤمنان تنها بر خدا تکیه کنند». پس خدا در این آیه توکل را همراه تقوا که همان اخذ اسبابی است که به آنها امر شده، آورده است. بنابراین، هرگاه انسان به خدا توکل کند، خدا برایش بس است؛ چون توکل بدون اخذ اسباب، عجز و ناتوانی محض است هر چند با نوعی از توکل در آمیخته است. پس بنده نباید، توکلش به خدا را نشانهی عجز و ناتوانی خود قرار دهد و یا عجز و ناتوانی خودش را توکل بداند و اسباب را اخذ نکند؛ بلکه باید هنگام به کار گیری اسبابی که مقصود و مرادش جز با به کار گیری همهی آنها حاصل نمیشود، به خدا توکل کند. به عبارت دیگر مؤمن باید ابتدا اسباب لازم کاری را اخذ کند و سپس به خدا توکل نماید؛ البته با این اعتقاد که اسباب تأثیر ذاتی ندارند و اگر خدا بخواهد، تأثیر میکنند. ابن قیّم معنا و مفهوم این گفته را اظهار داشته است.[۲]
مؤلف میگوید: (عن ابن عباس قال: ، ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ﴾ قالها إبراهیم – علیه السلام – حین ألقی فی النار، وقالها محمد – صلی الله علیه و سلم – حین قالوا: ﴿إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ﴾ [آل عمران: ۱۷۳]. رواه البخاری)[۳]
(از ابن عباس روایت است که گوید: آیهی: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ﴾ «خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است» حضرت ابراهیم علیه السلام موقعی که به آتش انداخته شد و حضرت محمد صلی الله علیه و سلم موقعی که مردم گفتند: ﴿إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ﴾ «مردمان (قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند، پس از ایشان بترسید؛ ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت؛ بلکه برعکس) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است»، این عبارت را بر زبان آوردند. [روایت امام بخاری] .
عبارت: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ﴾ یعنی خدا برای ما کافی و بسنده است و دیگر جز او به کس دیگری توکل نمیکنیم؛ همان گونه که خدا در آیات دیگری میفرماید: ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾ [الطلاق: ۳]. «هر کس بر خداوند توکل کند (و کار و بار خود را بدو واگذارد) خدا او را بسنده است» و ﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُ﴾ [الزمر: ۳۶]. «آیا خداوند برای (حفاظت و حمایت از) بندهاش کافی نیست؟».
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– جامع الرسائل، رساله فی تحقیق التوکل ص ۸۸٫
[۲]– الجواب الکافی، ص ۱۰، الفوائد ص ۸۷ ومدارج الساکلین ۳/۴۸۰٫
[۳]– بخاری در صحیحش به شمارهی ۴۵۶۳ آن را روایت کرده است.