(بخاری و مسلم از زید بن خالد روایتی آوردهاند که گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیبیه نماز صبح را پس از بارش بارانی که در شب بود، برای ما خواند. وقتی از نماز فارغ شد رو به مردم کرد و گفت: «آیا میدانید که پروردگارتان چه فرمود؟» گفتند: خدا و پیامبرش میداند. فرمود: «خدا فرمود: بعضی از بندگانم نسبت به من، مؤمن و برخی به من کافر شدند. کسی که گفت: به لطف و رحمت خدا برای ما باران بارید، نسبت به من، مؤمن و به ستاره کافر شد و کسی که گفت: به وسیلهی فلان ستاره و فلان ستاره برای ما باران بارید، به من کافر و به ستاره مؤمن شد»).
گفتهاش: (از یزید بن خالد) ایشان همان صحابی مشهور، جُهنی اهل مدینه است که به سال ۶۸ هجری در کوفه درگذشت. بعضی دیگر غیر از این را گفتهاند. او ۸۵ سال سن داشت[۱].
عبارت: (صلی لنا) یعنی با ما نماز خواند و برای ما امامت نماز کرد. «لام» در اینجا به معنای «باء» است. حافظ ابن حجر عسقلانی گوید: آوردن این عبارت به طور مجاز، جایز است وگرنه نماز فقط برای الله است[۲].
در عبارت: (علی إثر)، «إثر» چیزی است که در پی چیزی میآید.
کلمهی: (سماء) در روایت مذکور به معنای باران است. به این خاطر به باران «سماء» گفته شده که از آسمان میبارد.
عبارت: (فلما انصرف) یعنی وقتی از نمازش فارغ شد. همان طور که عبارتی که پس از آن میآید، بر آن دلالت دارد؛ آنجا که میگوید: رو به مردم کرد. در این عبارت، این مطلب هست که برای امام جایز نیست که پس از نماز رو به قبله بنشیند، بلکه به سوی افراد مأموم برود؛ همان طور که احادیث صحیحی در این زمینه آمده است.
عبارت: (هل تدرون) استفهام است و به معنای آگاه ساختن و هشدار دادن است. در روایت نسائی آمده است: «ألم تسمعوا ما قال ربکم اللیله»[۳]: «آیا نشنیدید که پروردگارتان امشب چه گفت؟». حدیث مذکور از جمله احادیث قدسی است. حافظ ابن حجر عسقلانی میگوید: «حدیث مذکور بر این حمل میشود که پیامبر صلی الله علیه و سلم با واسطه یا بدون واسطه آن را از خدا دریافت نموده است»[۴]. در این روایت، این مطلب نهفته که شخص عالم میتواند یک موضوع را برای اصحابش مطرح کند تا آنان را بیازماید و نیز میتواند آموزش یک موضوع را از طریق پرسیدن دربارهی آن موضوع ارائه دهد. مؤلف نیز این مطلب را بیان کرده است.
(برگرفته از کتاب محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– به شرح حالش در کتاب «الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه» ۲/۶۰۳ مراجعه کنید.
[۲]– نگا: فتح الباری: ۲/۵۲۳٫
[۳]– سنن نسائی ۳/۱۶۴ همچنین ابوعوانه در مستخرج خود بر صحیح مسلم ۱/۳۵، حمیدی در مسند خود۲/۳۵۶، امام احمد در مسندش ۴/۱۱۶ و دیگران روایتش کردهاند و سندش صحیح است.
[۴]– نگا: فتح الباری ۱۱/۳۲۳٫