بقاعی میگوید: « لا إله إلا لله »، یعنی این امر کاملاً منتفی است که معبود به حقی جز خداوند که بزرگترین پادشاه است، باشد و این دانستن بزرگترین ذکری است که انسان را از سختیهای قیامت نجات میدهد و اگر مفید باشد از روی علم و آگاهی است و زمانی مفید واقع میشود که با یقین و عمل به آنچه إقتضا میکند همراه باشد وگرنه جهالت محض است[۱]».
طیبی میگوید: «الإلَهُ بر وزن «فِعال» به معنای «مفعول» است مثل کتاب که به معنای مکتوب است، از ألِهَ گرفته شده یعنی: عَبَدَ: پرستش کرد، عِبادهً:پرستش[۲]».
و این مطلب به شکل فراوانی در سخن علماء ذکر شده و آنها بر این اجماع کردهاند که «الإله» یعنی معبود، برخلاف آنچه قبرپرستان و امثالشان بدان معتقدند که معنی «إله» یعنی خداوند آفریننده ، یا کسی که توانایی ابداع و نوآفرینی را دارد و جملههایی از این قبیل و آنها گمان میبرند که وقتی لا إله إلا لله را به این معنی بگویند نهایت توحید را محقق کردهاند، حتی اگر غیر از خدا را پرستش کنند مانند به فریاد خواندن مردگان و پناه بردن به آنها در سختیها و درخواست بر آورده شدن نیازهایشان از آنها و نذر کردن برای آنها در مشکلات و درخواست شفاعت از آنها نزد پروردگار زمین وآسمانها و انواع عبادتهای دیگر.
آنها نمیدانند که برادرانشان یعنی کافران عرب در این اقرار با آنها مشترک بودند و آنها نیز میدانستهاند که آفریننده، الله است و توانایی ابداع و نوآفرینی دارد و انواع عبادتها را برای خدا انجام میدادند، پس با توجه به قضاوت و دیدگاه قبرپرستان، اسلام ابوجهل و ابولهب و پیروانشان مبارکباد. و همچنین باید به برادرانشان کسانی که ودّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر را میپرستیدند تبریک گفت. چون قبرپرستان دین آنها را اسلام راستین قرار دادهاند.
اگر معنای لا إله إلا لله همین مفهوم بود که این جاهلان ادعا میکنند، میان آنها و پیامبر صلی الله علیه و سلم جنگ، کشمکش و اختلاف روی نمیداد بلکه آنها بلافاصله دعوت پیامبر را میپذیرفتند چون پیامبر صلی الله علیه و سلم به آنها میگفت: «بگویید: «لا إله إلا لله» یعنی هیچ کسی توانایی آفرینش و اختراع را ندارد جز الله» وآنها میگفتند شنیدیم و اطاعت کردیم. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ﴾ [الزخرف: ۸۷]. «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنها را آفریده است، به طور قطع میگویند: «الله»».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ٩﴾ [الزخرف: ۹]. «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، بهطور قطع پاسخ میدهند: پروردگار توانا و دانا، آنها را آفریده است».
و میفرماید: ﴿قُلۡ مَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن یَمۡلِکُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ﴾ [یونس: ۳۱]. «بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد یا چه کسی مالک و آفریدگار گوش و چشمهاست». و دیگر آیاتی که در این مورد آمدهاند.
اما قوم قریش و مشرکین مکه عربزبان بودند و دانستند که به زبان آوردن کلمهی لا إله إلا لله صدا زدن و به فریاد خواندن مردهها و بتها را از اساس درهم میشکند و شفاعت خواستن از غیر خدا و اعتقاد به الوهیت برای غیر از خدا را از پایه رد میکند، بنابراین گفتند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: ۳]. «(میگویند:) ما آنان را عبادت و پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه (واسطهی ما باشند و) ما را به الله نزدیک کنند».
﴿هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ﴾ [یونس: ۱۸]. «اینها شفیعان ما نزد الله هستند».
﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَهَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عُجَابٞ۵﴾ [ص: ۵]. «آیا (محمد) به جای این همه معبود، قایل به یک معبود گشته است؟! این واقعاً چیز عجیبی است!».
پس وای بر کسانی که، ابوجهل و سران کافر قریش، معنای «لا إله إلا لله» را بهتر از آنها میدانند.
[۱]– نگا:نظم الدُّرر فی تناسب الآیات والسور بقاعی (۱۸/۲۳۰) دارالکتاب الاسلامی قاهره چاپ دوم سال ۱۴۱۳
[۲]– شرح طیبی برمشکاه المصابیح (۱/۹۸)