صحابه همگی ثقه و دارای عدل هستند، روایت هریک از آنها قبول میشود هرچند که مجهول الحال باشد، و به همین علت گفتهاند: جهل به احوال صحابی ضرری به (روایت وی) نمیرساند.[۱]
و دلیل آنچه که دربارهی احوال صحابه وصف کردیم آنست که: الله تعالی در چندین آیه از قرآن و نیز رسولش در چندین حدیث، آنها را تمجید کرده[۲]، و پیامبر صلی الله علیه وسلم قول یکی از آنها را مادامی که از اسلام آوردنش مطلع بود، میپذیرفت و از حال او سوال نمیکردند. چنانکه از ابن عباسب روایت است که گفت: (جاء أعرابی إلى النبی صلّى الله علیه وسلّم فقال: إنی رأیت الهلال: یعنی رمضان، فقال: «أتشهد أن لا إله إلا الله؟»، قال: نعم. قال: «أتشهد أن محمداً رسول الله؟»، قال: نعم. قال: «یا بلال أَذِّن فی الناس فلیصوموا غداً»).[۳]
یعنی: یک اعرابی بادیه نشین نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: من هلال ماه را دیدم، یعنی (هلال ماه) رمضان، پیامبر صلی الله علیه وسلم به وی فرمود: آیا شهادت میدهی که جز الله معبود به حقی نیست؟ اعرابی گفت: آری، پیامبر ج فرمود: آیا شهادت میدهی که من محمد فرستادهی الله هستم؟ اعرابی گفت: آری. پیامبر ج فرمود: ای بلال در میان مردم اعلام کن که فردا روزه بگیرند.[۴]
[۱]– منظور از تعدیل صحابه، یعنی آنها بصورت عمدی مرتکب کذب و انحراف در روایات خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم نمیشوند. چه کسانی از آنها که در زمان فتنه و اختلاف حضور نداشتند و چه آنهایی که در این اختلافات بودند، زیرا حضور آنها در آن مشاجرات بر اجتهاد آنها حمل میشود. ابن عبدالبر/ میگوید: «اهل حق یعنی اهل سنت و جماعت اجماع کردهاند که همه اصحاب عادل و درستکارند». (الاستیعاب ۱/۸).
حافظ ابن حجر عسقلانی میگوید: «اهل سنت همه بر این اتفاق دارند که همهی اصحاب عادل و درستکارند، و در این مورد جز افرادی از اهل بدعت کسی مخالفت نکرده است». (الاصابه ۱/۱۷).
همچنین حافظ عراقی و امام الحرمین و ابن الصلاح و ابن کثیر و کسانی دیگر نقل کردهاند که مسلمین بر این اجماع دارند که همه اصحاب عادل و درستکارند. (برای توضیح بیشتر به کتاب: «صحابه رسول الله فی الکتاب والسنه» باب چهارم مبحث عداله الصحابه مراجعه کنید).
خطیب بغدادی میگوید: اگر خداوند چیزی در مورد آنها نمیگفت باز هم هجرت و جهاد و جانفدایی آنها برای اسلام و بذل اموال در راه خدا و جنگیدن با پدران و برادران و خیرخواهی در راه دین و قوّت ایمان و یقین، دلیلی قطعی برای عدالت آنهاست و باید در پرتو آن به پاکی و اینکه آنها از همه پاکان و درستکارانی که بعد از آنها تا ابد خواهند آمد افضل و بهتر است باید معتقد بود. (الکفایه فی علم الروایه ص ۹۶).
[۲]– الله تعالی صحابه را ثنا و ستایش میکند و از آنها راضی و به آنها وعده نیکو داده است همچنان که میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٠٠﴾ [التوبه: ۱۰۰]. «پیش گیرندگان آغازین از مهاجر و انصار و کسانی که به نحو احسن از آنها پیروی کردند خداوند از آنها راضی و آنها نیز از پروردگار خویش راضی هستند و برای آنها باغهایی است که از زیر آن نهرها جاری است در آن برای همیشه می مانند و آن رستگاری بزرگ است». و میفرماید: ﴿۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَهِ﴾ [الفتح: ۱۸]. «به تحقیق خداوند از مؤمنانی که در زیر درخت با تو بیعت نمودند راضی شد». و میفرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَهٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَهٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩ وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ١٠﴾ [الحشر: ۸-۱۰]. «اختصاص به فقیران مهاجری دارد که از دیار و اموالشان رانده شدند فضل و خشنودی خدا را میخواهند و خدا و پیامبرش را یاری میدهند اینها همان راستگویانند. و کسانی که قبل از آنها در مدینه بودند و ایمان آوردند هرکس را که به سوی آنها کوچ کرده دوست دارند و در دلهایشان نسبت به آنچه به آنها داده شده حسدی نمییابند هرچند خودشان محتاج و نیازمند هستند آنها را بر خود مقدم میدارند و هرکس از بخیلی و حریصی نفس خود مصون ماند آنها هستند که رستگار میشوند و کسانی که بعد از آنها آمدند و میگویند: پروردگارا بر ما و بر برادران ما که در ایمان بر ما پیش گرفتند ببخش و درگذر و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند کینه ای مگذار پروردگارا همانا تو رئوف و مهربانی».
این آیات مبارک بر فضل و بزرگی صحابه و ستایش مهاجرین و انصار، اهل بدر، اهل بیعت رضوان؛ کسانی که زیر درخت با پیامبر صلی الله علیه وسلم بیعت نمودند، و هرآنچه از شرف و بزرگی صحابه بدست میآید، و وصف کسانی است که بعد از آنها آمدند به اینکه برای گذشتگان از صحابه طلب استغفار میکنند و از الله تعالی میخواهند که در دلهایشان کینه ای نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند قرار ندهد، دلالت دارد. همچنانکه این آیات و آیات دیگر که قابل شمارش نیستند بر راضی بودن از آنها و بشارتشان به بهشت و رسیدن به رستگاری بزرگ و مدح و ستایش آنها و ذکر بعضی از صفات آنها از جمله، دوستی، ایثار، جوانمردی، بخشش، محبت برادران مسلمانشان، و نصرت دادن دین خدا و چیزهای دیگر از اوصاف بزرگ و ذکر زیبا از آنچه در وجود آنها بود، دلالت مینماید.
پیامبر صلی الله علیه وسلم در احادیث بسیاری آنها را ستایش میکند که از جمله مسلم از جابر بن عبداللهس روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ أَصْحَابِ الشَّجَرَهِ أَحَدٌ الَّذِینَ بَایَعُوا تَحْتَهَا». «هیچیک از کسانی که زیر درخت بیعت نمودند ان شاء الله داخل آتش نمیشوند». صحیح مسلم (۲۴۹۶).
و باز فرمودند: «لَا تَسُبُّوا أَحَدًا مِنْ أَصْحَابِی فَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَوْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا أَدْرَکَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلَا نَصِیفَهُ». «اصحاب مرا دشنام ندهید. زیرا اگر یکی از شما به اندازهی کوه احد، طلا انفاق کند، با یک یا نصف مدی که اصحاب من انفاق میکنند، برابری نمیکند». صحیح بخاری (۳۶۷۳)، ومسلم کتاب الفضائل (۲۵۴۰، ۲۵۴۱). حدیث بر تحریم دشنام دادن اصحاب دلالت دارد و تأکید دارد بر اینکه هیچکس به درجه آنها نمیرسد گرچه هر عمل بزرگی را انجام دهد. بعضی از احادیث بصورت عام و در مورد فضل و بزرگی تمام صحابه و بعضی از آنها در فضل اهل بدر و بعضی از آنها بصورت خاص در مورد تک تک صحابه آمده است. از اینرو هرچند که آنها در امورات و احوال خود مرتکب خطا و اشتباه میشدند و معصوم نبودند، باز به عمد روایتی را به دروغ به پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت نمیدهند و آنها نسبت به هر شخص دیگری در این امر حساستر و محتاطتر بودند، و لذا گفته میشود: صحابه همگی (در نقل روایت خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم) صفت عدل را دارا میباشند.
افضل و برتر صحابه: ابتدا عشرهی مبشره هستند، از جمله خلفای راشدین که عبارتند از: ابوبکر صدیق، عمر فاروق به اجماع مسلمین، و سپس بنا به قول جمهور، عثمان ذو النورین و ابو السبطین علی بن ابو طالب. سپس بقیهی عشرهی مبشره که عبارتند از: عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام حواری پیامبر صلی الله علیه وسلم، طلحه بن عبیدالله، سعد بن ابی وقاص، امین امت ابوعبیده بن جراح، و سعید بن زید بن نفیلش اجمعین میباشند. سپس اهل بدر، بعد از آنها اهل احد، سپس اهل جنگ احزاب سپس اهل بیعت رضوان، و سپس کسانی که قبل از فتح مکه هجرت و جهاد نمودند از درجه و منزلت کسانی که بعد از آن انفاق نمودند و جنگ کردند، بیشتر است. گرچه خداوند به همه آنها وعده نیکو داده است. (منبع: اصول عقاید اهل سنت؛ تالیف جمعی از علمای متخصص عقیده در دانشگاه مدینه: (دکتر صالح بن سعد سحیمی، دکتر عبدالرزاق بن عبدالمحسن عباد و دکتر ابراهیم بن عامر رحیلی)).
[۳]– ابوداود (۲۳۴۰) کتاب الصوم، باب شهادت یک نفر در رویت هلال ماه. ونسائی در «المجتبى» (۴/۱۳۲/۲۱۱۲) کتاب الصیام، ۸- باب قبول شهادت یک مرد در رویت هلال ماه رمضان. و ترمذی (۶۹۱) کتاب الصوم، ۷- باب آنچه که دربارهی روزه گرفتن با شهادت آمده است. و ابن ماجه (۱۶۵۲) کتاب الصیام، ۶- باب آنچه که در مورد قبول شهادت رویت هلال ماه آمده است. و ابن خزیمه آن را صحیح دانسته است (۱۹۲۳، ۱۹۲۴) کتاب الصیام، وابن حبان (۷۸۰/الموارد) کتاب الصیام، ۱-باب دربارهی رؤیت هلال.
[۴]– آنچه که از این ماجرا برداشت میشود؛ قبول روایت صحابه و تعدیل آنها، و نیز حجیت حدیث آحاد و غریب است.