بیان سخنان دانشمندان علوم اسلامی در معنی (الإله) (۱)

ابن‌عباس می‌گوید: «الله یعنی کسی که إله و معبود همه‌ی آفریده‌هایش می‌باشد». روایت ابن‌جریر و ابن‌أبی حاتم[۱].

 وزیر ابوالمظفر در «الإفصاح» می‌گوید: «گواهی دادن به لا إله إلا لله » مقتضی این است که گواهی دهنده بداند که هیچ معبود به حقی جز الله نیست، چنان که خداوند ﻷ می‌فرماید: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ [محمد: ۱۹]. «پس بدان که معبود راستینی جز الله وجود ندارد». شایسته است که هم گوینده این کلمه و هم گواه بر آن باشد و خداوند متعال توضیح داده است که کسی که به حق شهادت می‌دهد، اگر نسبت به آن‌چه که به آن شهادت می‌دهد آگاهی نداشته باشد تصدیق او مانند کسی نیست که می‌داند و شهادت می‌دهد، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٨۶﴾ [الزخرف: ۸۶]. «مگر کسانی که آگاهانه (و از صمیم قلب) به حق (و کلمه‌ی توحید) گواهی می‌دهند».  ابو مظفر می‌گوید: اسم خداوند بعد از کلمه‌ی «إلاَّ» آمده یعنی واجب است که او إله و معبود قرار داده شود، پس کسی غیر از او مستحق و سزاوار الوهیت و معبود بودن نیست.

ابو مظفر می‌گوید: و اقرار به این کلمه، اقتضا می‌نماید هر چیزی که در آن نشانه‌ای از حادث بودن است خدا و إله قرار داده نمی‌شود، پس وقتی شما می‌گویی: « لا إله إلا لله» تلفّظ شما این مفهوم را دربردارد که همه آن‌چه که غیر از خدا هستند إله و معبود نیستند، پس باید شما فقط و تنها او را إله و معبود بدانی.

ابو مظفر می‌گوید: و خلاصه این‌که باید دانست این کلمه کفر ورزیدن به طاغوت و ایمان آوردن به خدا را دربردارد، چون شما وقتی الوهیت را نفی می‌کنی و آن را برای خدا ثابت می‌نمایی، شما از کسانی هستی که به طاغوت کفر ورزیده و به خداوند ایمان آورده اید[۲]».

ابوعبدالله قرطبی در تفسیرش می‌گوید: « لا إله إلا هو» یعنی: هیچ معبودی جز او قابل پرستش نیست.[۳]

زمخشری می‌گوید: «الإِلَهُ» اسم جنس است مثل رجل و فرس. و اسمی است که شامل هر معبود به حق و هر معبود باطلی می‌شود و غالباً این اسم بر معبود به حق اطلاق می‌گردد[۴]».

شیخ‌الاسلام می‌گوید: «الإِلَهُ» یعنی معبود اطاعت شونده.[۵]

 همچنین می‌گوید: در «لا إله إلا لله» این اثبات شده که خداوند در الوهیت یگانه و یکتاست و الوهیت متضمن کمال علم، قدرت، رحمت و حکمت اوست. و در آن اثبات شده که خداوند با بندگان احسان و نیکی می‌کند، چون إله یعنی مألوه، و مألوه کسی است که مستحق عبادت است، و به این خاطر او مستحق عبادت است که متصف به صفاتی است که مستلزم محبوب‌ بودن است تا بی‌نهایت او را دوست بدارند و در مقابل او خاضع و فروتن باشند تا نهایت خضوع و فروتنی برای او انجام گیرد[۶]». و ابن‌قیم  رحمه الله می‌گوید: «إله کسی است که دلها از روی محبت و بزرگداشت او را إله و معبود قرار می‌دهند و دلها از روی انابت، اکرام، تعظیم، فروتنی، ترس، امید و توکل او را إله و معبود خود قرار می‌دهند».[۷]

و ابن رجب  رحمه الله می‌گوید: «إله کسی است که به خاطر هیبتی که دارد و به خاطر گرامیداشت، تعظیم، محبت، ترس و امید و توکل و خواستن و دعا کردن، مورد اطاعت قرار گرفته و از او نافرمانی نمی‌شود. واین چیزها جز برای خدا برای چیزی و کسی شایسته نیستند، پس هرکسی مخلوقی را در چیزی از این امور که از خصوصیت‌های الوهیت هستند شریک کند، او در گفتن « لا إله إلا لله » مخلص نیست و توحید او ناقص است و به همان اندازه بندگی مخلوق در او وجود دارد و همه‌ی این‌ها از فروع شرک هستند[۸]».

 

[۱]– ابن‌جریر (۱/۵۴) و ابن‌أبی‌حاتم در ش (۱) روایت کرده‌اند و در کتاب چاپ شده‌ی تفسیر ابن أبی‌حاتم محل شاهد یافت نمی‌شود و سیوطی در الدرالمنثور (۱/۲۳) تمام آن را به ابن‌ابی‌حاتم نسبت داده است.

[۲]– در نسخه‌‌ی چاپ شده الإفصاح این را نیافتم. والله‌اعلم.

[۳]– تفسیر قرطبی (۲/۱۹۱) و عبارتش این‌گونه است: لاإله‌إلاهو نفی و اثبات است، اول آن کفر و آخر آن ایمان است و یعنی: هیچ معبودی جز الله نیست و عبارتی مانند این در (۱۸/۱۴۰) آمده است و در اوایل تفسیرش (۱/۱۰۲) می‌گوید: الله اسمی برای موجود حق و جامع صفات الوهیت است که به صفات ربوبیت متصف است و با وجود حقیقی، منفرد و تنهاست هیچ معبود به حقی جز او نیست و گفته‌اند که معنای الله یعنی کسی که مستحق عبادت است وگفته‌اند یعنی واجب الوجودی که همواره بوده و همیشه خواهد بود و معنا یکی است. و صحیح این است که گفته شود هیچ معبود به حقی جز الله نیست. والله اعلم.

[۴]– الکشّاف (۱/۴۹)

[۵]– نگا:مجموع الفتاوی (۲/۱۴،۱۷/۵۱۷) و الفتاوی الکبری ۲/۳۳۱

[۶]– مجموع الفتاوی (۱/۱۳۶،۱۰/۲۴۹) و  مجموع الفتاوی (۱۳/۲۲)

[۷]– مدارج السالکین (۱/۳۲)

[۸]– کلمه الاخلاص ص (۲۳)

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …