لبید میگوید:
فأکذب النفـس إذا حدثتها | إن صدق النفس یزری بالأمل |
«هرگاه با نفس خود سخن گفتی، به نفست دروغ بگو؛ راست گفتن به نفس، آرزو را کم میکند».
بستی میگوید:
أفد طبعک المکدود بالهم راحه | تجـم وعلّله بشیء من المزح |
«به طبیعت رنجدیدهات آرامش ببخش؛ حواس خود را جمع کن و طبیعت خویش را با شوخی سرگرم نما».
ولکن اذا أعطیته ذاک فلیکن | بمقدار ما یعطی الطعام من الملح |
«ولی هرگاه این را به طبیعت خود دادی، باید به اندازه نمک غذا باشد».
ابوعلی بن شبل میگوید:
بحفظ الجسم تبقی النفس فیه | بقاء النار تحفظ بالوعاء |
«با حفاظت تن، روح در آن میماند؛ آتش اگر در آتشدان باشد، خاموش نمیشود».
فبالیأس الممض فلا تمتها | ولا تمدد لها طول الرجاء |
«با ناامیدی رنج آور، نفس خود را مکش و نیز طمع و خیال را طولانی مکن».
وعدها فی شدائدها رخاء | وذکرها الشدائد فی الرخاء |
«هنگام سختیها، نفس خود را به آسایش نوید بده و در آسایش و راحتی، سختیها را به آن یاد آوری کن».
یعد صلاحها هذا وهذا | بالترکیب منفعه الدواء |
«این دو مورد، عامل صلاح و بهبود نفس بشمار میروند و دارو، با ترکیب، سودمند و اثربخش میگردد.