در کتاب «المصلوبون فی التاریخ» داستانها و حکایتهای کسانی آمده که دشمنان خود را به بدترین شکل مجازات کرده و پس از آنکه آنها را کشتهاند، باز هم راحت نشده و برای خالی کردن عقده خود، آنان را به دار آویختهاند. عجیب است! فرد کشتهای که به دار آویخته شود، احساس درد و عذاب و ناراحتی نمیکند. چون او، مرده است. اما قاتل زنده، از این کار لذت میبرد و احساس آرامش میکند و از شکنجه بیشتر خوشحال میگردد. کسانی که آتش کینه نسبت به دشمنان، در وجودشان شعلهور است، هرگز احساس راحتی و آرامش نمیکنند؛ چون آتش انتقام و عقده، پیش از آنکه دشمنانشان را نابود کند، خودشان را به نابودی میکشاند.
خیلی عجیب است که بدانید یکی از خلفای بنی عباس نتوانست دشمنانش را بکشد، چون دشمنانش قبل از اینکه او زمامداری حکومت را به دست بگیرد، مردند؛ اما وقتی به قدرت رسید، دشمنانش را از قبرهایشان بیرونآورد و با آنکه برخی پوسیده و از بین رفته بودند، اجساد آنها را به دار آویخت و سپس اجسادشان را در آتش سوخت. این، فوران و خروش کینه است که شادیها و زیباییها و آرامش وجود را از بین میبرد. انتقام گیرنده بیشتر ضرر میکند؛ چون او اعصاب و آرامش خود را از دست میدهد.
لا یبلغ الأعداء من جاهل | ما یبلغ الجاهل من نفسه |
«دشمنان به آن اندازه به جاهل ضربه نمیزنند که جاهل به خودش ضربه میزند».
﴿وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ﴾ [آل عمران: ۱۱۹] «و هرگاه تنها شوند از خشم بر شما انگشتان را گاز میگیرند؛ بگو: به سبب خشم خود بمیرید».