به عکرمه بن ابی جهل به هنگام مرگ آب دادند؛ اما او، آب را به حارث بن هشام حواله داد. به همین منوال هر یک از آنان، آب را به دیگری حواله داد تا اینکه همه آنها با لب تشنه جان به جان آفرین سپردند.
إذا قتـلوا ضجـت لمـجد دماؤهم | وکـان قدیمـاً من منایاهم القتل |
«هنگامی که کشته میشوند، خونشان، افتخار میآفریند و از قدیم، کشته شدن، یکی از آرزوهایشان بوده است».
شاعر میگوید:
وإنمـا رجـل الدنیـا وواحـدها | من لایعول فی الدنیـا علی رجل |
«تنها مرد واقعی دنیا، کسی است که در دنیا به خاطر از دست دادن کسی، فریاد و واویلا سر نمیدهد».