علمای اهل سنت توجه ویژه ای به عقیده ی سلف صالح داشته و دارند، به همین سبب از یک سو کتابهای بسیاری در بیان و ایضاح آن نگاشتهاند و از دیگر سو به ردّ دشمنان و مخالفان آن اعمّ از گروهها و فرقههای منحرفه پرداختهاند، این عقیده تنها با روایت و سند از آنان مشخص و معلوم میشود نه با زعم، گمان و کذب؛ کاری که بدعتگزاران بدان دچار شدهاند و عقیده ی خود را به صرف گمان بنا نهادهاند، از این رو علمای اهل سنت عقیده و مذهب خود را که همان عقیده ی سلف صالح است با دلیل و سند تدوین نموده و الفاظ آن را مو به مو با ذکر سند درست همانگونه که با تواتر به آنان رسیده، برای ما بیان داشتهاند، ما این مسأله را در گروههایی از مسلمانان که در فقه پیرو مذاهب چهارگانهاند و نیز اهل حدیثی که بر خط و مشی و برنامه ی اهل سنت قرار دارند به وضوح و روشنی مشاهده میکنیم.
بعد از تحقیق و موشکافی گزاف نگفته ایم اگر بگوییم عقیده ی سلف صالح پا به پای سنت نبوی پیش رفته است، یعنی همان کسانی که به تدوین سنت همت گماشته اند، در حقیقت اولین کسانی بودهاند که به نگاشتن عقیده نیز روی آوردهاند، البته بسیاری از پیروان امامان چهارگانه نمیدانند که آن بزرگواران در عرصهی عقیده نیز پیشتاز بودهاند و اینکه گفتارها و تألیفاتی که از برخی از آنان در این زمینه روایت یا به جا مانده است، در حقیقت آغاز تدوین عقیدهی اهل سنت و جماعت به شمار می آید. بعنوان مثال: امام ابوحنیفه (۱۵۰ ﻫ..ق) در عقیده دو کتاب ارزشمند به نام: «الفقه الأکبر» و «الوصیه» دارد و امام مالک (۱۷۹ ﻫ .ق) در کتاب «الـموطأ» مبحثی را به مسأله ی قدر اختصاص داده است و از امام شافعی (۲۰۴ ﻫ..ق) گفتارهای فراوانی روایت شده که در آنها به بیان عقیده ی اهل سنت و جماعت پرداخته و بر اهل بدعت، هوی پرستان، متکلمین و غیره تاخته و بر آنان اقامهی حجت نموده است.
اما امام احمد (۲۴۱ ﻫ..ق) پرچمدار و پیشتاز عقیدهی اهل سنت و جماعت بوده و در این کار بر سایر ائمه پیشی گرفته و به دفاع از آن پرداخته است، دراین راه دچار اذیت و آزار و مصایب بیشماری گشته است، او علاوه بر آنچه در مسندش[۱] تدوین شده، کتابهای خاصی نیز در عقیده نگاشته است که در زیر به نمونه هایی از آنها اشاره میشود:
السنه.
الایمان.
الردّ على الزنادقه والجهمیه.
فضائل الصحابه.
و شاگردانش نیز مسایل زیادی را در عقیده از زبان او بیان کردهاند.
[۱]– وجوب لزوم الجماعه و ذم التفرق. ص ۲۷۹-۲۸۰٫