امام احمد بن حنبل با اصرار متوکل، مدتی در پایگاه خلافت اقامت گزید و چون در این مدّت مهمان سلطنتی بود، هر روز برایش غذاهای رنگارنگی میآوردند که تقریباً به قیمت صد و بیست درهم ارزش داشت وی از اغذیه ذرهای نچشیدند و تمام شبانه روز روزه بودند پس از گذشت هشت روز، روزه پی در پی ضعف کردند و اگر وی را از دارالخلافه مرخص نمیکردند، زندگیش در خطر افتاده بود[۱].
پسر امام احمد بن حنبل عبد الله گفته است: پدرم پایگاه خلافت تا مدّت شانزده روز اقامت نمود و در این مدّت فقط یک چهارم حیره (گندم در شیر جوشانده شده) خوردند. چشمانش در اثر گرسنگی در حدقه فرو رفته بود. به اصرار متوکل برای پسران امام مستمری تعیین و برقرار گردید، اما احتیاط آنان به اندازهای بود که پسران وی نقل میکنند که پدر ما قبل از تعیین مستمری توسط متوکل از پیش ما چیزهایی از ما یحتاج روزمره را میبرد، اما از روزی که این مستمری دولت به ما رسید، ایشان این رویه را نیز قطع کرد. روزی پزشک برای بهبود بیماری وی آب کدو پختهای را تجویز کردند، مردم گفتند تنور منزل صالح (پسر امام احمد) هنوز گرم است این کدو را آنجا بپذید، اما ایشان نپذیرفتند[۲].
امام احمد تنها احتیاط را برای خود کافی نمیدانست. صالح میگوید روزی به من فرمودند: ای صالح! من دلم میخواهد شما این مستمری دولت را تحریم کنید، زیرا این مستمری را به خاطر من به شما میدهند.
امام احمد/ در سن ۷۷ سالگی مریض شد، انبوه عیادتگنندگان به حدی بود که مردم گروه گروه وارد منزل میشدند و خانۀ ایشان پر از جمعیت میشد و گروهی که خارج میشد گروه دوم میآمد و خیابان مشرف به منزل وی نیز پر از مشتاقان دیدار وی بود، تا سه روز مریض بودند و به جمعیت ملاقات کنندگان اضافه میشد، به خلیفه اطلاع رسید و ایشان به در خانه و در کوچه پلیس را نگهبان گماشتند و جلوگیری کننده تعیین کردند و تعدادی وقایع نگار را مکلف کردند که از حال ایشان لحظه به لحظه به مردم خبر بدهند، اما جمعیت مردم لحظه به لحظه بیشتر میشد، حتی کوچه و خیابان و مسجدها پر شدند، انبوه جمعیت به حدی بود که خرید و فروش از مغازههای اطراف مشکل شد. به علّت بیماری، ادراری خونین داشتند، در این مورد از طبیب جویا شدند، پزشک معالج وی گفت فکر و غم ایشان شکم وی را تکه تکه کرده است[۳].
بیماری او در روز پنجشنبه شدیدتر شد. شاگرد وی مروزی گفته که: من اعضای وضوء ایشان را شستم، در این شدّت مرض تأکید میکردند که بین انگشتها خلال بکن، در شب جمعه حالش بینهایت دگرگون شد و در روز جمعه دوازدهم ربیع الاول این امام سنت، وفات فرمودند[۴].
شرح چگونگی تشییع و نماز جنازه، کفن و دفن وی در بحث مربوط به خودش خواهد آمد.
[۱]– حواله بالا ص ۶۱٫
[۲]– ترجمه الامام احمد من تاریخ الاسلام ص۶۴٫
[۳]– تاریخ اسلام ذهبی ص۷۷٫
[۴]– بخاری تاریخ کبیر و صغیر.