در آن زمان توجه فوری به این دو اصل ضرورت داشت یکی اینکه حدیث و سنّت مدون[۱] و محفوظ گردد که پیش از این در سینههای محدثین و جزوههای مختلفشان متفرق بود، زیرا برای استنباط مسائل فقه اسلامی، بزرگترین ماخذ همین بود و علاوه بر این، این وسیلهای بود برای حفظ قالب زندگی اسلامی و طبع اسلامی امت. حدیث از همه مفصلتر و مستندترین سیرت رسول الله ج است و این برای مدّت ۲۳ سال نبوت، دفتر یادداشتی میباشد که پیش از این امّت، هیچ پیغمبری از این نعمت بهرهمند نبودند، از بین رفتن سنّت بزرگترین ضایعۀ علمی و دینی بود، علاوه بر این، حدیث، برای اصلاح اخلاق امت، اعتدال، معنویت راستین زهد، تقوی، تغییر و انقلاب، قویترین نیرویی است که بر اثر آن در هر زمان اهل دعوت و اهل عزیمت به وجود میآید و در هر زمانی وسیلۀ اصلاح شرعی و اخلاقی محیط مسلمانان میتواند باشد و در هر زمان در مقابل بدعات هر گروه میتوان به وسیله آن مبارزه نمود.
نیاز دوم لزوم تدوین فقه، استنباط و اجتهاد بود. در قرآن و حدیث اگرچه اصول و کلیات کلیه شئون زندگی موجود است و نیاز به خروج از آنها نیست، اما زندگی متغیر است، و حالات و نیازهای نا محدود انسانی بینهایت متنوع، برای تطبیق این اصول و کلیات زندگی بر تنوعات و تغییرات حالات جدید انسانی و شرح مسائل، نیاز به اجتهاد و استنباط میباشد.
[۱]– کار جمع آوری و تدوین حدیث در قرن تابعین آغاز شده بود، در این مورد علاقه و توجه عمر بن عبدالعزیز بیان شد و در صدۀ دوم هجری مجموعهای از حدیث جمعآوری شده بود که معروفترین آنها مجموعه ابن شهاب زهری (م-۱۲۴) و ابن جریح مکی (م- ۱۵) ابن اسحاق (م- ۱۵۱) سعد بن ابو عروبه مدنی (م- ۱۵۶) معمر یمنی (م- ۱۵) ربیع بن صبیح (م- ۱۶۰) اما نیاز بود که این علم را به صورت ترقی یافتهتر و علمیتر جمعآوری کنند.