باید دانست که خداوند فقط قرآن و سنت صحیح نبوی و اجماع امّت را معصوم قرار داده است، پس شایسته نیست که برخوردمان با هر عالم یا مذهب یا جماعتی به گونهای باشد که هر آنچه از آنان صادر میشود بگوییم: حق است و مخالفت با آن روا نیست و نباید از آن دست کشید! بلکه باید (به فرمودۀ امام مالک/) شعارمان این باشد که: «سخن هر کسی جز رسول الله ص، قابل پذیرش و رد است».
با تأسف فراوان این بیماری به عرصۀ اسلام یورش آورده، و یکپارچگی داعیان را از هم پاشیده و صفوفشان را درهم شکسته است، به گونهای که حتی گروههایی که شعارشان رهایی از بند تقلید در تمام صورتهای آن و بازگشت به کتاب و سنت است، کارشان به جایی رسیده که سخن بزرگان خود را حق مطلق جلوه داده، به گونهای که گویی هیچ باطلی بدان راه ندارد؛ حتی اگر این سخن شاذ و نادر بوده و با کلام علمای گذشته و حال امّت مخالفت داشته باشد!
آری بدون شک علمای دعوتگر مسلمان، وارثان پیامبران محسوب میگردند، کسانی که اهل خوف و خشیت بوده و به سوی حق فراخوانده و با آن، امور را سر و سامان میدهند. اینان وارثانی به حق برای گذشتگان میباشند، کسانی که دین را از انتسابهای ناروای باطلان، و تحریف تندروان مصون داشته و از زمرۀ منصفان و میانه روهای امّت اسلامی محسوب میگردند. اینان دارای جایگاهی شایسته و رفیع در دین میباشند که رعایت احترام و محبت و گرامی داشتشان واجبی شرعی است، اما به این شرط که در جایگاهی که بیشتر از منزلتشان باشد، قرار داده نشده و در مورد شان – همچنانکه یهود و نصاری در مورد علما و دانشمندانشان افراط ورزیدند -، اغراق و غلو نشود. امام احمد/ میفرمودند: «نه از من تقلید و پیروی کنید، و نه از مالک، و نه سفیان، و نه شافعی»[۱]
ابن مسعودس میگفت: کسی که میخواهد از کسی دنباله روی و پیروی نماید، از کسی پیروی کند که مرده است، زیرا زندهها پیوسته در معرض فتنه و آزمایشند.[۲] مردم در حق دعوتگران و عالمان، دچار افراط و تفریط میشوند، کسانی را میبینیم که هنوز از الفبای علم و دانش پا را فراتر نگذاشتهاند، اما هنگامی که نام علما و ائمه و دعوتگران بزرگ برده میشود، میگویند: «هم رجال ونحن رجال» آنان مردانی بودهاند و ما هم مردانی هستیم.
بسیارند احمقانی که بزرگان را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و جهان را پر از آشوب و ناله و فغان کردهاند. حقشان این است که دستشان گرفته شده و دهانشان پر از سنگ گردد. در مقابل، کسان دیگری هستند که در خصوص علما و بزرگان دعوت زیادهروی و غلو میکنند، به گونهای که در برابر آن بزرگان از خود سلب اراده و شخصیت کردهاند؛ چنان شدهاند بی هیچ نظر و تفکری، تسلیم تمام اقوال و سخنان آنها شدهاند.
هر دوی این افراط و تفریط غلط بوده و حق اینست که راه میانه را برگزید.
[۱]– مجموع الفتاوی (۲۰/۲۱۲-۲۱۰) و اعلام الموقعین (۲/۳۰۲).
[۲]– رواه الطبرانی بنحوه فی (المعجم الکبیر)، (۹/۱۶۶) و قال الهیثمی فی (مجمع الزوائد) (۱/۱۸۰): رجاله رجال الصحیح. و روی أبو نعیم فی (الحلیه) (۱/۳۰۵) نحوه عن ابن عمرب.