کسی که سوء ظن دارد، با عینک سیاه به همگان مینگرد. او فهمشان را نادرست، نیاتشان را بد، اعمالشان را خطا و نا درست، و موضع گیریهایشان را مشکوک میداند، هرگاه سخن نیکی از کسی بشنود، آن را تکذیب یا تأویل مینماید، و هرگاه از کسی به نیکی یاد شود، او را مورد طعن و سرزنش قرار میدهد، به جای پرداختن به اعمال و ظواهر آدمیان، همواره مشغول صدور حکم در خصوص نیات و اهداف آنان است؛ آن هم قبل از شناخت آراء و نظراتشان یا گوش دادن به دلایل و براهین و حجتهایشان، و بدون اینکه با آنان مناظره و گفتگویی داشته باشد، این پیش فرض را در نظر میگیرد که گویی آنان بر باطل خود پافشاری میکنند. همهی پلهای موجود میان خود و مردم را که میتوان از طریق آن به تفاهم رسید، درهم میشکند؛ حال آنکه اصل بر آن است که کسی که خواهان هدایت مردم و وحدت اهل حق است، باید میان خود و دیگران پلهای اعتماد و اطمینان را بنا نهد، اما این گروه از مردم هر پلی را درهم کوبیده و به جایش گودالهای وسیع هلاکت باری از سوء ظن و عدم اطمینان و اعتماد حفر میکنند؛ سپس از دیگران میخواهند که رأی و نظر ایشان را بپذیرند و اگر به حقی که به گمان خودشان در دست دارند گوش فرا ندهند، آنان را ملامت و سرزنش مینمایند.
آنچه باید میان دعوتگران و اهل علم حاکم باشد، عبارتست از: محبت و برادری و همکاری و حسن ظن. کسی که خیر خواهی، و اشتیاقش نسبت به دین و توجه و مهربانیش نسبت به مسلمین، آشکار گردد، نسبت به او حسن ظن داریم و اگر خطایی هم داشت عذرش را میپذیریم و از خداوند میطلبیم که او را مورد بخشش و رحمت خویش قرار داده و عملش را درست و سخنش را به جا گرداند. کسی که تمام مظاهر خیر و خوبی را از مردم باز داشته و آن را تنها به سود خود احتکار کرده، همچون گروه خوارج است که برای اولین بار به خاطر سوء ظن نسبت به مسلمانان، آنان را دچار تفرقه و چند دستگی کردند؛ زیرا فریفتۀ کارهای خود شده بودند، در نتیجه – پناه بر خدا – همین موجب هلاکت و نابودیشان شد.
متأسفانه امروزه در صفوف دینداران، کسانی را مییابی که همان گفتهها را در زیر شعارهای دیگری تکرار میکنند، چه بسیارند ادعاهایی که در زمینۀ اصلاح و پاکسازی و باز سازی سرداده میشود، اما در حقیقت دعوتگران از آن چیزی جز تقرق و اختلاف و چنددستگی نچیدهاند.