خوشبختی مانند مُرواریدی است که در درون انسانها یافت میشود ولی متأسّفانه آنها آن را در بیرون خود جستجو میکنند: یکی نگران بود چرا کفش ندارد، دیگری نگران بود که چرا ماشین ندارد، دیگری نگران بود که چرا پا ندارد و امّا دیگری از این نگران بود که چرا جان میدهد.
– صد هزار تومانی که با زحمت و زور بازو بدست آید، بهتر از پانصد هزار تومانی است که بدون زحمت پیدا شود.
گرسنه خوابیدن بهتر از خواستن آن از نااهل است، پیاده روی با فکر آرام بهتر از راندن ماشین با نگرانی و فکر به قرض و وام و قسط ماشین است. داشتن با بودن بسیار متفاوت است، خوشا به حال چوپانی که در درّه همراه گوسفندان خوابیده و شیر آنها را دوشیده است و از آن میخورد و بَدا به حال ثروتمندی که در ساختمان چهارده طبقه نشسته است ولی هر روز با همسرش دعوا میکند و دکتر به او گفته است که گوشت نخور و میوه نباید مصرف کنی.