بر پیروان مذاهب اسلام است که اقوال امامانشان را با قرآن و سنت بسنجند آنچه موافق قرآن و سنت است قبول و به آن عمل کنند و هر چه مخالف بود بدون هیچ تعصب یا تقلیدی آن را قبول نکنند ـ خصوصاً در مسایل عقیدتی ـ چون ائمه ـ (رحمهم الله) به این واجب توصیه کردهاند. و این مذهب همه آنان است، و هر کس مخالف آن باشد پیرو آنان نیست اگرچه خود را به آنان نسبت دهد. این شخص مانند کسی است که خداوند درباره او میفرماید:
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ﴾ [التوبه: ۳۱].
«آنان علماء و راهبان و مسیح پسر مریم را معبودانی غیر از خدا قرار دادند».
این آیه فقط به نصاری اختصاص ندارد بلک تمام کسانی را که مثل آنان رفتار کنند، شامل میشود. لذا هر کس با آنچه خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم امر کرده مخالفت کرده و در میان مردم به غیر آنچه خداوند نازل نموده، حکم کند یا ازهوای نفس و خواستههای شخصی پیروی کند قطعاً از دایرهی اسلام و ایمان خارج شده است، هر چند ادعا کند که مؤمن است. چون خداوند چنین افرادی را مورد سرزنش قرار داده و دروغشان را که ادعای ایمان میکنند، برملاء کرده. خداوند میفرماید: ﴿یَزۡعُمُونَ﴾ «گمان میکنند». که به معنی عدم ایمانشان است، چون ﴿یَزۡعُمُونَ﴾ بیشتر برای کسی به کار برده میشود که ادعای دروغی میکند و با مصداق ادعای خود مخالفت میکند و به چیزی عمل میکند که با ادعایش منافات دارد. و این را خداوند سبحان ثابت نموده و فرموده:
﴿وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن یَکۡفُرُواْ بِهِۦ﴾ [النساء: ۶۰].
«و به تحقیق به آنان امر شد که به طاغوت کفر ورزند».
زیرا کفر به طاغوت اساس توحید است همانطور که خداوند در سورهی بقره [۱] به آن اشاره میکند. اگر این رکن و اساس وجود نداشته باشد شخص موحد نمیشود. و توحید اساس ایمان است که با وجود آن تمام اعمالِ صالح، با ارزش، و با عدم آن، همه اعمال فاسد و بیارزش میشود. خداوند متعال فرموده:
﴿فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَهِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾ [البقره: ۲۵۶].
«پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد به عقیدهای محکم چنگ زده است».
و این بدان معناست که نپذیرفتن حکم طاغوت، ایمان آوردن به اوست[۲].
و نفی ایمان از کسی که به قوانین الله حکم نمیکند، دلالت بر این دارد که اجرای شریعت خدا، عقیده و عبادت برای خدا است که بر هر شخص مسلمان واجب است تسلیم آن شود، و شریعت خداوند تنها برای این به مرحلهی اجرا گذاشته نمیشود که برای مردم بهتر، یا برای تأمین امنیت قانونمندتر است. بعضی از مردم فقط این حرف را مورد توجه قرار دادهاند و طرف دیگر آن را به فراموشی سپردهاند، خداوند کسانی را که حکم شریعت را فقط برای مصلحت، نه عبادت پیاده میکنند سرزنش کرده و میفرماید:
﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ (۴٨) وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَ﴾ [النور: ۴۸-۴۹].
«و وقتی به سوی خدا و رسول او دعوت شوند که بین آنها حکم کند، دستهای از آنان روی گردانند. ولی اگر حق با آنان باشد، با نهایت تسلیم به سوی او میآیند».
چون اینان به غیر آنچه خودشان دوست دارند توجه نکرده و اهمیتی نمیدهند و از آنچه مخالف هوای آنان باشد روی میگردانند، چون نمیخواهند با رجوع به حکم خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم خدا را عبادت کنند.
[۱]– یعنی آیه: ﴿فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَهِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾
[۲]– فتح المجید ص (۴۶۷-۴۶۸).