حکم کنایه این است که موجَب و مقتضای آن فقط با نیت یا دلالت حال است که ثابت میشود، مانند این که مرد به زن خود بگوید: «اعتدی» و نیت وی از بیان این قول طلاق باشد، یا این که مرد همین سخن را بعد از آن که زن از وی طلب طلاق کرد به وی بگوید. نیز، از دیگر احکام کنایه این است که: چیزهایی چون حد قذف که با شبهات ساقط میشوند، با کنایه ثابت نمیشوند و بنابراین، مثلاً اگر شخصی به دیگری گفت: «أما أنا فلستٌ بزانٍ»، «اما من زناکار نیستم» [یعنی به طور کنایه به او میگوید که تو زناکار هستی] این جمله قذفِ موجب حد به حساب نمیآید، زیرا کنایه است و خفیبودنِ مرادِ آن شبههای میشود که حد قذف را از گویندهی آن ساقط میکند.
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …