نوع اول: احکامی که موافق احکام قرآن و تأکید کننده بر آنها هستند، مانند نهی از نافرمانی از والیدن و آزار دادنشان، نهی از شهادت دروغ، قتل نفس و امثال آنها.
نوع دوم: احکامی که مفسرِ معانی قرآن و تفصیلدهندهی مجملاتِ قرآن هستند، مانند سنتهایی که به بیان مناسک حج، حد نصاب اموال زکوی و مقدار آن، مقدار مالی که به خاطر سرقت آن دست دزد قطع میشود و امثال آن میپردازند.
نوع سوم: احکامی که مطلق قرآن را مقیّد میکنند، یا مخصِّص عامِ آن هستند. این امر بعداً ذکر خواهد شد.
نوع چهارم: حکمی که در قرآن نیامده و سنّت آن را بیان کرده است، زیرا سنّت در تشریع احکام مستقل است و در تشریع احکام مانند قرآن است، زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرماید: «أَلا وَإِنِّی أُوتیتُ الْقُرآنَ وَمِثْلَهُ»، یعنی: «به درستی که به من قرآن و مثل آن، یعنی سنتی که قرآن در مورد آن صحبت نکرده است، داده شده». در این باره، مثالهای زیادی وجود دارد، از جمله: تحریم گوشتِ خرِ اهلی، تحریم گوشت تمام حیوانات درندهای که دارای دندان نیش هستند، تحریم گوشت پرندگانی که دارای چنگال هستند، حکمدادن براساس شهادت یک شاهد و سوگندِ مدعی، جواز رهن در زمان اقامت، وجوب دیه بر عاقله، میراث جده و امثال آنها[۱].
[۱]– شوکانی، ص ۳۳٫