جنین را، گاهی اینگونه میبینیم که جزئی از مادر خودش است و در حرکت و سکونِ خود با او هماهنگ است (و مستقل نیست) و بدین ترتیب، به ثابت نبودنِ ذمّه برای وی حکم میکنیم و در نتیجه، اهلیتِ وجود هم در وی منتفی میشود و گاهی، از این جهت به جنین نگاه میکنیم که خودِ او، یک نفس و شخصِ مستقل بوده، از لحاظِ داشتنِ حیات، از مادر خود جداست و آمادهی جدا شدن از او و تبدیلشدن به یک انسانِ مستقلِّ قائم به ذاتِ خود است و براین اساس، به وجودِ ذمّه برای وی حکم میکنیم و در نتیجه، اهلیتِ وجوب برای وی ثابت میشود. گاهی هم، هردو جهتِ مذکور باهم در جنین مورد ملاحظه میگیرند و در نتیجه، نه ذمّهی کاملی برای او ثابت میشود و نه ذمّهی مطلق هم از او نفی میشود، بلکه برای وی تنها ذمّهای ناقص ثابت میشود که فقط صلاحیت پذیرش برخی از حقوق را دارد و بدین ترتیب، جنین دارای یک اهلیت وجوب ناقص میشود و با آن صلاحیت این را مییابد که حقوقی به نفع وی ثابت گردد، نه علیه او و بنابراین، حقوقی مانند میراث، وصیت و استحقاق در وقف- که ثبوت آنها به قبول نیاز ندارد- برای وی ثابت میگردد؛ اما حقوقی چون هبه که به قبول نیاز دارد، برای وی ثابت نمیشود، گرچه این حقوق نفع محضی هم برای وی محسوب میشوند، زیرا جنین نطق ندارد و ولی و وصیی هم ندارد که در قبول جانشین وی شوند[۱] و نیز، چنان که ذکر شد، به علّت نقصان اهلیت وی هیچ حقی هم علیه او ثابت نمیگردد. لازم به ذکر است که اهلیت وجوب ناقص وقتی برای جنین ثابت میشود که جنین زنده متولد شود.
در مورد اهلیت ادا نیز باید گفت که جنین اهلیت ادا ندارد، زیرا به علّت عجز کامل وی صدور هیچ تصرفی از جانب وی متصور نیست و نیز بدین دلیل که مبنای ثبوت اهلیت ادا، قدرت تمییز عقلی است و جنین مطلقاً تمییز ندارد.
[۱]– جمهور فقها معتقدند که: جنین فاقد ولی و وصی است و فقط جایز است که برای حفظ اموال وی امینی تعیین گردد.