۲- شرط
شرط در لغت، به معنی علامت ملازم (با یک چیز) است و در اصطلاح، چیزی است که وجود یافتن شیء متوقّف بر وجود یافتن آن است و خارج از حقیقت آن شیء هم هست و از وجود یافتنِ آن (= شرط) وجود یافتن شیء لازم نمیآید، اما از عدم و نبودنِ آن، عدمِ شیء لازم میآید[۱].
مراد از «وجود یافتن شیء» وجود یافتن آن به صورت شرعی است که آثار شرعیاش بر آن مترتب میشود، مانند وضو برای نماز و حضور دو شاهد برای عقد نکاح، چون وضو شرط ایجاد نماز به صورت شرعی است که آثار وجود نمازِ شرعی، از قبیل صحیحبودن و مُجزِی بودن و باعث برائتِ ذمّه شدن، بر آن مترتب میشود، در حالی که وضو جزئی از حقیقت نماز هم نیست، کما این که گاهی وضو ایجاد میشود و نمازی هم رخ نمیدهد و حضور دو شاهد در عقد نکاح شرط ایجاد نکاح به صورت شرعی است، به نحوی که احکام نکاح را در پیِ خود دارد و آثار نکاح بر آن مترتب میشود، لکن با این وجود، حضور دو شاهد جزئی از حقیقت و ماهیت عقد نکاح نیست، کما این که گاهی شاهدان هم حضور مییابند، اما نکاح منعقد نمیشود.
[۱]– محلاوی، ص ۲۵۶٫