ندب به معنی دعوت و فرا خواندن به کارِ مهم است و مندوب به معنای چیزی است که فرد به آن فرا خوانده شده است، چنانچه شاعر میگوید:
لا یسألون أخاهم حین یندبهم | للنائبات على ما قال، برهاناً |
«وقتی که برادرشان آنان را در سختیها فرا میخواند، آنان از او برای سخنش دلیلی نمیخواهند و به یاری او میشتابند».
اما در اصطلاح، آن چیزی است که شارع انجام آن را به صورت غیر الزامی طلب کرده است، به نحوی که فاعلِ آن کار، مورد مدح قرار گرفته و ثواب میبرد، اما تارکِ آن مورد ذم و عقاب قرار نمیگیرد،[۱] اما گاهی به خاطر ترک برخی از انواع مندوبات مورد سرزنش قرار میگیرد.
دلیل مندوببودن یک فعل، صیغهی طلب است اگر قرینهای مقارن آن باشد که بر این دلالت کند که شارع ندب- و نه الزام- را از آن اراده کرده است، خواه این قرینه نصّ و خواه غیر آن باشد؛ مثلاً طلب در قول الهی: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیۡنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى فَٱکۡتُبُوهُ﴾ [البقره: ۲۸۲]، «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه به همدیگر تا مدت معینی وامی دادید، آن را بنویسید» که با توجّه به قرینهی وارده در سیاق آیه، یعنی: ﴿فَإِنۡ أَمِنَ بَعۡضُکُم بَعۡضٗا فَلۡیُؤَدِّ ٱلَّذِی ٱؤۡتُمِنَ أَمَٰنَتَهُ﴾ [البقره: ۲۸۳]، «اگر برخی از شما به برخی دیگر اطمینان کرد، باید کسی که امین شمرده شده است، امانت او را باز پس دهد» بر حتم و الزام دلالت ندارد و بنابراین، این نص بر آن دلالت دارد که منظور از طلب نوشتن سند برای دَین، فقط ندب و استحباب است، نه لزوم. و از نوع ارشاد کردن بندگان به اموری جهت حفظ حقوق خودشان از ضایعشدن است و اگر به این ارشاد عمل نکنند، نتیجهی این اهمالِ خویش را خودشان متحمل خواهند شد.
قول الهی: ﴿فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاۖ﴾ [النور: ۳۳]، «اگر در ایشان خیری سراغ داشتید، با ایشان مکاتبه نمایید». با توجّه به قرینهی قاعدهی شرعیِ «آزادی مالک در تصرف در مِلکِ خود»، بر وجوب مکاتبه دلالت ندارد. نیز، حدیثِ «ای گروه جوانان! هرکدام از شما در زناشویی استطاعت دارد و میتواند نفقه را پرداخت نماید، ازدواج کند»، بر وجوب ازدواج بر همهی مکلّفان دلالت ندارد، با این قرینه که به صورت متواتر از رسول خدا ج نقل شده که ایشان هر مکلّفی را- گرچه توانایی ازدواج را هم داشته است- به ازدواج مکلّف نساخته است.
[۱]– المسوده، ص ۵۷۶ والإحکام، ابن حزم، ج ۱، ص ۴۰ و ج ۳، ص ۳۲۱٫