بنابراین اعتبار، واجب به واجب عینی و واجب کفائی تقسیم شده است:[۱]
الف. واجب عینی
آن است که طلبِ لازم متوجهِ هر کدام از مکلّفان است، یعنی آنچه که شارع حصول و انجام آن را از هریک از مکلّفین خواسته است و بنابراین، انجام آن به دستِ برخی از مکلّفین کفایت نمیکند و فقط با ادای آن است که ذمّهی هر مکلّف بری میشود؛ زیرا قصد شارع از این واجب فقط هنگامی تحقق مییابد که هر مکلّفی آن را به جا آورد و به همین دلیل هم هست که ترککنندهی آن گناهکار شده، مورد عقاب قرار میگیرد و این که کسی دیگر آن را انجام دهد، برای وی فایدهای ندارد؛ پس در این واجب، خودِ فعل و خودِ فاعل (انجام دهنده) موردِ نظر است؛ نمونههای این نوع واجب: نماز، روزه، وفای به عهد و حق هر کسی را به او دادن.
[۱]– عدهای نوع سومی را هم به آن اضافه نمودهاند و این نوع سوم، واجبی است که انجام گرفتن آن از یک انسانِ معینی خواسته شده است، مانند فرض تهجد بر رسول خدا ج که فقط بر ایشان واجب است. المحلاوی، ص ۲۶۹٫