هدف از تحقیق در اصول فقه و میزان نیاز به آن: از مطالب سابق روشن میشود که هدف از وضع اصول فقه، دستیابی به احکام شرعی عملی با وضع قواعد و شیوههای رساننده به آن است به نحوی که با استفاده از آنها مجتهد از خطا و لغزش مصون و سالم بماند.
پس فقه و اصول در این مشترکند که هدفشان رسیدن به احکام شرعی است، با این تفاوت که اصول فقه، شیوههای دستیابی و راههای استنباط را تبیین میکند و فقه بر طبق راههایی که علم اصول ترسیم کرده است و با اجرا و اعمال قواعدی که علم اصول تقریر کرده است، عملاً دست به استنباط احکام میزند.
نمیتوان گفت چون علما قایل به انسداد باب اجتهاد شدهاند، دیگر نیازی به این علم وجود ندارد، زیرا ما معتقدیم که اجتهاد تا به قیامت باقی است، لکن باید شرایط آن مراعات شود و کسانی که فتوای انسداد باب اجتهاد را دادند هم، آن را از روی اجتهاد و وقتی اظهار داشتند که دیدند افراد نادان در دین الهی دارای جرأت و جسارت شدهاند و از روی امیال خود دست به تشریع احکام میزنند و کسانی ادعای اجتهاد میکنند که فقط اسم آن را میشناسند.
کسی هم که به مرتبهی اجتهاد نرسیده باشد، به شناخت این علم و آگاهی بر قواعد آن نیاز دارد تا مآخذ اقوال ائمه و اساس مذاهب آنان را بشناسد و احیاناً بتواند دست به مقارنه و ترجیح بین اقوال آنان و تخریج احکام بر اساس روشهایی بزند که ائمه در تقریر و استنباط احکام از آنها تبیعت کردهاند.
نیز، همانطور که کسانی که به علوم شرعی اهتمام دارند، از این علم بینیاز نیستند، کسانی چون وکلا، قضّات و مدرّسان هم که به قوانین وضعی اهتمام دارند، از این علم بینیاز نیستند و احاطه به قواعد و اصول مقرر در علم اصول، از قبیل قیاس و اصول آن، قواعد اصولیِ تفسیر نصوص، طرق دلالت الفاظ و عبارات بر معانی آنها، وجوه این دلالت، قواعد ترجیح بین ادلّه و غیره، همه برای کسانی که با قوانین وضعی سروکار دارند و خواهان دستیابی به تفسیر آنها و شناخت احکام موجود در آنها هستند، لازم و گریزناپذیر است و به همین دلیل هم، دانشکدههای شریعت و حقوق در کشورهای عراق و شام و مصر و غیره در گذشته و حال اقدام به تدریس این علم برای دانشجویان خود کردهاند.