منظور از ادلّهی تفصیلی، ادلّهی جزئی هستند که هرکدام از آنها به مسألهای خاص تعلّق دارد و بیانگر حکمی معین برای آن مسألهی خاص است، مانند:
الف. قول الهی: ﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمۡ أُمَّهَٰتُکُمۡ﴾ [النساء: ۲۳]، «ازدواج با مادرانتان بر شما حرام شده است». این آیه دلیلی تفصیلی است، یعنی دلیلی جزئی است که متعلّق به یک مسألهی خاص یعنی نکاح مادران است و بر حکمی معین که حرمت ازدواج با مادران است تعلّق دارد.
ب. قول الهی: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَهٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا٣٢﴾ [الإسراء: ۳۲]، «به زنا نزدیک نشوید که گناهی بسیار زشت و بد راه و شیوهای است». این دلیلی جزئی و مختص به یک مسألهی معین، یعنی زناست و بر حکمی مخصوص به آن که حرمت زناست، دلالت دارد.
ج. قول الهی: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّهٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ﴾ [الأنفال: ۶۰]، «برای مبارزه با آنان تا آن جا که میتوانید نیرو و از جمله اسبان ورزیده آماده سازید».
این دلیل جزئی و متعلّق به یک مسألهی معین، یعنی آمادهساختن نیرو از طرف جماعت مسلمانان است و بر حکم معین و خاص آن، یعنی وجوب آمادهساختن نیرو از طرف مسلمانان برای ترساندن دشمنان دلالت دارد.
د. حدیث: «اَلْعَمْدُ قَوَدَ»: «مجازات قتل عمد، قصاص است». این حدیث دلیلی جزئی و متعلّق به یک مسألهی خاص، یعنی قتل عمد است و بر حکم قتل عمد که وجوب قصاص است، دلالت دارد.
هـ. اجماع بر این که میراث جَدَّه یک ششم ماترک است، دلیلی جزئی و مختص یک مسألهی معین، یعنی میراث جده است و بر حکم آن که وجوب اعطای یک ششم از ماترک به جده است، دلالت دارد.
پس، ادلّهی تفصیلی دلایلی هستند که ما را به حکم هر مسأله راهنمایی میکنند و بنابراین، موضوع بحثِ فقیه، ادلّهی تفصیلی هستند تا فقیه، با کمکگرفتن از قواعد استنباط و شیوههای استدلال که در علم اصولِ فقه مقرر شده است، احکامی را که این ادلّه آوردهاند بشناسد. اما عالم اصولی در این ادلّه به بحث نمیپردازد، بلکه موضوع بحث وی، ادلّهی اجمالی- یعنی ادلّهی کلی- است تا احکام کلّی را که در آنها وجود دارد، بشناسد و قواعدی را وضع کند که فقیه آنها را بر ادلّهی جزئی اعمال میکند تا بدین وسیله به حکم شرعی دست یابد.