کلام علامه دکتر محمد ابوشهبه بر گرفته از کتاب: (الإسرائیلیات والـموضوعات فی کتب التفسیر).
دانشمندان اسلامی به تفصیل در رابطه با اسرائیلیات صحبت نموده و آن را بر سه قسم دسته بندی کردهاند:
قسم نخست: روایتهای اسرائیلی است که درست بودن آن را با مطابقت به قرآن و سنت دانستهایم، قرآن کتاب غالب و گواه بر کتابهای پیشین است؛ آنچه با قرآن موافق باشد درست و راست است، و هرچه با قرآن در تضاد باشد باطل و دروغ میباشد.
این قسم از روایات اسرائیلی درست است، و آنچه در قرآن وسنت آمده ما را از آن بینیاز ساخته است، اما جایز است بخاطری استشهاد و اقامهی حجت بر آنان به کتبشان استدلال شود.
فرمودهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم در مورد این قسم وارد شده است: «بَلِّغُوا عَنِّى وَلَوْ آیَهً وَحَدِّثُوا عَنْ بَنِى إِسْرَائِیلَ وَلاَ حَرَجَ وَمَنْ کَذَبَ عَلَىَّ مُتَعَمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»[۱]. «از من به مردم برسانید اگر چه یک آیت باشد، و باکی نیست که از بنی اسرائیل روایت کنید و هرکه بر من دروغ ببندد، باید جایگاهش را در آتش (جهنم) آماده سازد».
قسم دوم- روایاتی است که کذب آن را به یقین دانستهایم؛ قرآن و سنت بر خلاف آن وارد شده است، مانند داستانهای که در آن انبیای الهی را مورد طعن و تشنیع قرار دادهاند.
در برخی که احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم صحابهی کرام ش را از روایت از بنی اسرائیل منع نموده و آنان را از سوال کردن از آنان بر حذر داشتهاند محمول بر این قسم میباشد.
امام مالک در توجیه حدیث: «بلغوا عن بنی إسرائیل ولا حرج» گفته است: رسول الله اجازه دادهاند که مسایل خوب و صحیح از بنی اسرائیل روایت شود، اما مسایلی که دروغ بودن آن دانسته شده نباید روایت شود.
و شاید مراد ابن عباس نیز همین باشد آنجا که گفته: چگونه مسایل را از اهل کتاب سوال میکنید، درحالیکه کتابی که بر پیامبر شما نازل شده (قرآن کریم) جدید بوده و وقایع را از جانب الله آورده است، شما آن را میخوانید و این کتاب قدیمی نشده است، و خداوند به شما خبر داده اهل کتاب، کتاب خدا را تبدیل کرده و در آن تغییر بوجود آوردهاند و گفتهاند: ﴿هَٰذَا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ لِیَشۡتَرُواْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗا﴾ [البقره: ۷۹]. «این، از طرف خداست تا آن را به بهای کمی بفروشند».
آیا دانشی که به شما داده شده شما را از سوال آنان باز نداشته است؟ نه، به الله سوگند هرگز کسی از آنان را ندیدیم که از آنچه بر شما نازل شده از شما سؤال کند[۲].
قسم سوم- روایات مسکوت عنها است؛ راست و دروغ بودن آن را نمیفهمیم پس نه آن را تصدیق میکنیم و نه دروغ میپنداریم؛ زیرا احتمال دارد حق باشد و ما آن را دروغ پنداشته باشیم و یا دروغ باشد و ما آن را راست انگاشته باشیم، و بدلیل روایتی که قبلا ذکر کردیم جایز است آن را حکایت کنیم. و شاید این قسم هدف ابوهریره س باشد که گفته: اهل کتاب تورات را به زبان عبرانی میخواندند، و آن را برای مسلمانها به عربی توضیح میدادند، با مشاهدهی این حالت رسول الله ص فرمودند: «اهل کتاب را تصدیق و تکذیب نکنید و بگوئید به آنچه بر ما و بر شما نازل شده ایمان آوردهایم»[۳].
با این ترتیب بهتر است که این روایات ذکر نشود و وقت گرانبهای خویش را با این روایات ضایع نکنیم.
[۱] – صحیح بخاری.
[۲]– صحیح بخاری.
[۳]– صحیح بخاری.