حکمت ابزار شناخت ناب ترین و برترین اشیاء به کمک برترین علوم است. که عبارتست از دانش و بصیرت و درک تیز بینانه. و در قرآن می آید:
(و لقد آتینا لُقمان الحکمه)
«و در اصطلاح به چیزی اطلاق می گردد که حاوی الفاظی اندک و معنایی عظیم و پر محتوا باشد. و حکیم فرد فرزانه و دانشمند را گویند.
حضرت عمرو بن عاص -رضی الله عنه- در اقوال ، تدابیر و اقداماتش، خردمند و فرزانه ای واقعی به شمار می آمد.
نمونه ای از سخنان حکیمانه ی عمرو بن عاص (رض) :
(لا سلطان إلا بالرّجال، و لا رجالَ إلا بمال و لا مال إلا بعماره، و لا عماره إلا بعداله) «چیرگی و فرمانروایی جز با مردان محقق نشود. و گرد آمدن مردان جز به مدد مال صورت نپذیرد و حصول مال جز با رونق و آبادانی ممکن نباشد، و آبادانی جز با عدل و دادگری تحقق نیابد»
از عمرو بن عاص (رض) پرسیده شد: دانایی چیست؟ گفت: «صائب و مقرون به حقیقت بودن رأی و نظر. و شناخت آن چه بوقوع خواهد پیوست، در پرتو ارزیابی و اندیشه در آن چه (در گذشته) به وقوع پیوسته است.»،
-خردمند آن نیست که خوبی را از بدی تشخیص دهد، بلکه آن است که از دو شر نیک ترین را برگزیند.
-برای دنیایت چنان کار کن، همچون کسی که برای ابد، خواهد زیست، و برای آخرتت چنان بکوش همانند آن که، فردا رخت از این جهان بر خواهد بست.
– می گفت: ( برای حصول دنیا آن قدر بکوش گویی که، برای همیشه خواهی زیست. و برای تحصیل آخرت چنان که، فردا در این دنیا نخواهی ماند)
عمرو بن عاص (رض) از مردی شنید که می گفت: رجله بخشی از عذاب است. عمرو (رض) به او گفت: «نیک نگفتی، بلکه عذاب بخشی از است.»
-سه امرند که تأمل و درنگ در آن سزاوارنیست: «مبادرت به عمل نیک، به خاک سپردن میت و دو هم کفو و همطراز را به حباله ی نکاح در آویختن»
-سه کس اند که از آنان ملول و آزرده نخواهم گشت: «همنشینم، مادام که به حرف یا منظورم پی برد. و سواری ام مادام که بار و بنه ام را با خود حمل کند. و لباسم مادام که عورتم را بپوشاند » و بر آن اضافه نمود: و همسرم مادام که، خوشرفتار بوده و حسن معاشرتم را به جای آورد»
-باری حضرت معاویه (رض) به حضرت عمرو بن عاص (رض) گفت: آیا از سعادت دنیا چیزی باقیست که بهره بجویی؟ عمرو بن عاص (رض) گفت: «گفتگو و مجالست با عالمان دین و پیغامی نیک که از زمین و زراعتم به گوشم رسد»
-هیچ زمان چنان نبوده که رازی را نزد مردی به ودیعه بگذارم و هنگامی که آن را برملا ساخت، وی را سرزنش نمایم. زیرا از آغاز در میان نهادن راز تا قبل از برملا گشتنش، مضطرب و نگران می گشتم. تا آن که فاش می شد.
-بسیار بخورید…..سوگند به خدا! هر گز قومی پرخوری و شکمباره ای نکرده است، مگر این که بخشی از قوه ی درک و خرد خویش را تباه نموده اند. و هر گز اراده ی مردی که با پرخوری شب را به صبح برد، نافذ، جاری و مؤثر نمی گردد. (یعنی از زیاده خوری پرهیز کنید)
پیشتر آوردیم که دو متخاصم برای رفع دعوی نزد پیامبر (ص) آمدند. آنحضرت (ص)خطاب به عمرو بن عاص (رض) گفتند: «ای عمرو! میان این دو قضاوت کن».
میان طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام اختلافی درباره ی یکی از زمینهای مدینه رخ داده بود. هر دو گفتند: (عمرو بن عاص (رض) را میان خود داور می نهیم). لذا هر دو نزد او آمدند. عمرو بن عاص (رض) به آنها گفت: (آیا در حالی که با فضیلت و پیشینه ی پیشینیان بسر می برید و احسان خداوند بر شما سرازیر است، با یکدیگر اختلاف می کنید !؟ و آن چه را که از پیامبر خدا (ص) شنیده ام، شما نیز شنیده اید . و در مجلس پیامبر (ص) همانند من شرکت جسته اید آنگاه که آنحضرت (ص) فرمودند: هر کس یک وجب از زمین برادرش را به ظلم بستاند (در قیامت) هفت زمین بر گردنش آویزان می گردد. و حاکم نیازمندتر از محکوم علیه، به عدالت است. و این بدان روست که اگر حاکم ستم روا دارد در دینش آفت و زیان دیده، و اگر محکوم علیه جفا ببنید در دارایی دنیا زیان دیده است. اگر خواهانید، هریک ادعای خود را عرضه دارید. و چنانچه خواستید، با یکدیگر صلح نمائید.) لذا با هم صلح نمودند و هر یک دیگری را راضی و خرسند ساخت.
و بدین منوال، عمرو بن عاص (رض) اختلاف دو متخاصم را از میان بر می داشت، بدون آن که به قضاوت میان آنان بنشیند. و با اسلوب حکیمانه و کم نظیر خود مشکلات و معضلات افراد را از هم می گشود وبی اعتمادی و سوء تفاهم و اختلافات را مرتفع می ساخت.
مقاله پیشنهادی
فضیلت مهاجران و انصار
الله متعال میفرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …