در این شرایط سخت کنونی شورو اشتیاق مان به پیروی از ابوبکر (رضی الله عنه) که می گفت:(همانا من متبع و پیرو هستم نه بدعت گر.) و به اجتهاد عمربن خطاب(رض) و به ایمان و حیاء عثمان و به حکمت و دانش علی و به فقه ابن عباس و ابن مسعود و به زهد ابوذر و چگونه گسستن او از جاهلیت و به استقامت عبدالله بن زبیر و به کارآزمودگی و پختگی عمروبن عاص و مشوره ام السلمه و بینش ام المومنین خدیجه درباره ابعاد نبوت و اطمینان و اعتماد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) به این که خداوند هرگز او را خوار و ذلیل نخواهد نمود، و به شجاعت عایشه و توبه ماعز و به زیرکی نعیم بن مسعود در غزوه احزاب و توانایی وی در سازگاری با روش های دفاعی و بهره گیری از روش تناقض و کسب پیروزی بر احزاب و به سیاست عمر بن عبدالعزیز که امت را به شاهراه خلافت را شده باز گرداند، بیش از پیش احساس می شود .
در این روزها به بازسازی بنیاد مستحکمی که ما را از سستی و ناتوانی برهاند و نیاز به تجدید بنای مرجعیت دینی که ما را از تباهی و گمراهی فرهنگی رهایی بخشد و نیاز به الگو برداری و سرمشق پذیری به این نسل بیش از پیش نیازمندیم. زیرا سرمشق پذیری از این نسل به معنی پرده برداری از مناهج تربیتی و تبیین روش و پیمودن مسیری است که ما را از حالتی که اکنون در آن بسر می بریم رهایی خواهد بخشید و به ما این توان را می دهد که وضعیت مزبور را پشت سر بگذاریم و از آسیب ها مصون بمانیم و برای شکیبایی و ثبات بر حق نیروی دو چندانی به ما می بخشد و دیدگاهی را فرا روی ما قرار می دهد که ما را به تعامل و کنار آمدن با واقعیت و همخوانی با قوانین و هنجارها و دفاع از سرنوشت با سرنوشت و بازگشت به جاده و مسیر صحیح با بصیرت و هدایت، یاری می نماید.کتابی که اکنون پیش روی شماست پیرامون شخصیت یکی از صحابه کرام و فرمانده ای از فرماندهان بزرگ و سفیری از سفیران امین نبوت، مرد میادین کارزار و کنار آمدن با بحران های سهمگین و سخت عمروبن عاص است.کسی که اخلاص،صواب و راستی را همزمان درخود گردهم آورده بود. برای اثبات این مدعا نقل آنچه که پیامبر(ص) به آن گواهی داده کافی است.آن حضرت(ص) می فرمایند:«مردم به اسلام گرویدند(در حالی که) عمروبن عاص حقیقتا به آن ایمان آورده.»(رواه احمد) به طوری که بر این گواهی پیامبر چیزی نمی توان افزود. و نیز سخن خود عمروبن عاص (رض) که گفت:« سوگند به خدا ! از زمانی که من و خالد بن ولید به اسلام گرویدیم رسول الله ص در لحظا ناگوار وسخت ما را برتر می دید(یعنی ما را در حادثه ها بر دیگران مقدم می داشت).
چنانچه پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) برای ارسال سفراء و در ماموریت های بزرگ و بجای دیگران او را بر می گزید. باری پیامبر(ص) به عمرو گفت:«ای عمرو، اسلحه و لباست را بردار سپس به نزدم بیا.»عمروبن عاص (رض) می گوید به نزد پیامبر(ص) آمدم انگاه گفت:« می خواهم تو را با لشکری برای جهاد گسیل بدارم و سپس خداوند تو را محفوظ و مصون داشته و تو را به اموال غنیمت بنوازد و دوست دارم، مال و ثروتی نیکو عایدت گردد.» عمرو عاص می گوید در پاسخ گفتم:«ای رسول الله، من بخاطر ثروت و اندوخته به اسلام نگرویده ام،بلکه به جهت علاقه و شیفتگی ام به دین اسلام گرویده ام.» پیامبر(ص) فرمودند:«ای عمرو! چه نیک است مال نیکو برای انسان نیکو.» [امام احمد با سند صحیح] و شاید مشکل در مطالعات و پژوهشهای تاریخی ما و بیان سرگذشت اعلام و بزرگان و یا در بیشتر موارد (همان گونه که پیشتر گفتیم) این باشد که مشروط به روشهای و فرهنگهایی است که از اصول و ارزشها و چیدمان معرفت شناختی ما به دور است. از همین روی اغلب این پژوهشها- جز تعدادی اندک- متاثر از دیدگاهها و فلسفه هایی گشته که با طبیعت این دین بیگانه و ناآشنا هستند.به طوری که بسیاری از محققین بر این پندارند که تدین و ایمان انسان، نمی تواند مانع از این شود که آدمی در عرصه زندگی و سیاست به مکر و دسیسه و دروغ و فرصت طلبی و خود پسندی و خود خواهی دست بزند. به همین جهت شباهت تصویر و نماد این افراد بیشتر به افراد خرافاتی و متناقض و دو پهلو نزدیک است تا شخصیتی واقعی و متمایل به حق. و در نتیجه با این بینش و فرهنگ تفکیکی و انشقاقی، سمبلها و نهادهایمان زشت و معیوب جلوه داده شده اند و با الفبای اشتباهی که با هنجارها و ارزشهای ما بیگانه اند قرأت شده اند.در نتیجه این آموخته ها جز بر تفرق و پراکندگی و حیرت و سر در گمی مان، چیزی نیفزوده است. و کافی است آنچه را که امام احمد باسند صحیح از محمد بن سیرین نقل کرد، در اینجا بیاوریم. محمد بن سیرین می گوید:(هاجت الفتن و اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم عشرات الألوف فلم یحضرها منهم مائه بل لم یبلغوا الثلاثین.) «فتنه ها به خروش افتادند در حالی که یاران رسول خدا(ص) دهها هزار نفر بودند و دامن صد نفر بلکه حتی سی نفر بدان آلوده نشد.»
کجاست این حقیقت و آن واقعیتی که داستان سرایان و تاریخ نگاران غیر محقق و مغرضان با به وحشت افکندن و بزرگ نمایی و اعتماد به روایات ضعیف و سست برای از میان برداشتن نسل الگو، بدان معتقدند؟! و علی رغم مطالعات درخور و شایسته ای که در زمینه تحقیق پیرامون موضع گیری های صحابه، و اعتماد بر قواعد رجال حدیث در رد و قبول آن صورت پذیرفته، اما این مطالعات به مرحله شکل گیری یک فرهنگ ریشه دار و قابل استناد مطلوب نرسده اند و شایستگی یکی از بارز ترین اشخاصی که در معرض تخریب و افتراعات اشتباه قرار گرفته، حضرت عمروبن العاص- رضی الله عنه- باشد کسی که پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره او فرمودند:( أسلم و آمن عمر و بن عاص)«مردم به اسلام گرویدند(اما) عمربن عاص(با صداقت) به آن ایمان آورد.»
در این کتاب به چندین علت ترجیح دادیم که از صحبت پیرامون فتنه ها و کشته شدن حضرت عثمان چشم پوشی نمایم. چه بسا بارزترین علت آن این می باشد که روایات تاریخی در خطرناکترین مرحله از حیات مرجعیت ما، به معیارهای محدثین درجرح تعدیل و قبول و رد، تن در نداده اند.عاملی که تصویر دقیق و شفاف را از دیدها پنهان می دارد و موضوعی که باعث پدیدار گشتن تشویش و اضطراب در دیدگاه و تحریف تصویر واقعی می گردد. و خداوند در قبل و بعد(هرکاری)توانست.