در واقع برتری و تفوق نسل صحابه با بشریت آنان قابل تعریف است….همانگونه که عظمت اسلام و معجزهاش(پیامبر و رسالتش) به توانایی این دین در تولید و ساخت الگوهایی بر می گردد که، توانستند تعالیم و آموزه های اسلامی را در عرصه ای عملی، مجسم نمایند و در خلال خصایص و ویژگیهای صحابه به عنوان یک انسان که تمایلات و غرائز خاص خود را دارد، آنها را به تکاپو بالندگی و باروری، وا داشت…
و دلیلی که اسلام بر حقانیت معجزه اش ارائه میکند این است که، در پرتوی خواسته ها و ارادههای انسانی موجودیت یافته است. لذا جاودانگی اسلام در این صورتها مجسم شده است: نخست در وجود این قابلیت و توانایی اسلام و دیگری، برخورداری از قدرت و تولید عرضه در هر دوره و مکان، مادامی که، مواد اولیه و به تعبیری تعالیم و آموزه های کتاب و سنت، و اسوه های قابل تطبیق در سیرت در دسترس باشند. زیرا سیرت نبوی در پایان مسیر و فرایند خود عبارتست از حرکت سیال و پیوسته نسل صحابه و پیاده کردن این جریان و روند تحت معاینه و خط مشی پیامبرﷺ .
مسئله دیگر که تتبع و پژوهش بیشتری را میطلبد این است که صحابه -رضی الله عنهم – به مثابه زیر ساختهای اولیه و واسطههای اتمام و بلوغ دین و رساندن آن به مرحلهی کمال می باشند. به طوری که امتداد حیات انبیاء و پیروان رسل به انها ختم گردید و آخرین تصویر و نسخهی هواداران مکتب انبیاء و ختم نبوت، توسط آنان خلق شد.
آنان محل تلاقی و پذیرش آیات قرآن و میدان عمل و امتحان و وسائل تشریحی تطابق و همخوانی آموزههای شرع و اعمال و رفتار و گفتار آنان اسباب نزول و آیات منشا نقل احادیث نبوی بود. به همین خاطر میبینیم که بسیاری از آیات و احادیث انعکاسی از زندگی آنان اصلاح و ترمیم رفتارها و اقداماتشان و یا اذعان به عملکردشان و نیز فراخوان بخشی از قوانین و دستور العملهای شرعی به شمار میآمده است. چنانچه در این باره حضرت عمر خطاب? و معاذ ابن جبل رضیاللهعنهما میگوید:( بار الها!در بارهی شراب بیانی صریح و جامع عرضه دار چون تباه کننده ی عقل و بردباد دهندهی مال است)
این نسل نخست اسلامی به مثابه حلقهی پیوند میان اندیشه و عمل، مبادی و برنامهها و تکالیف الهی و تعامل بشری، قلمداد میگردند. و به سخن دیگر، آیات قرآن و احادیث پیغمبرﷺ مجموعهی مدونی از حیات و یا گاهشمار عملکرد و رهیافتی به دیدگاه آنان است. و بدین سان، به نمونههای اجرایی و روشهای اقتدا و زمینهی تطابق ارزشها و آموزههای دینی عصر نبوت جلوه گر و عینیت یافته اند…
و تردیدی ندارم که این روند در ابتدا یا پایان مسیرش، در علم ازلی خداوند وجود داشته است. و خداوند بهتر می داند که در کجا رسالتش را به ودیعت گذارد و چه کسانی صلاحیت دارند هستههای اولیه و پایگاه نخست نبوت را تشکیل دهند و چه گروهی شایستهی واگذاری ویژگیها و صفاتیاند که توانایی بسط و توسعهی مولفههای رسالت را دارند و نیز انتقال و جابهجایی این عناصر در آنها قابل رویت است!؟ بنابراین، هر گونه تلاشی در جهت تشکیک و شبهافکنی در عدالتشان و ویرانی مقطع خیرالقرون به معنی راهیابی تردید و بدگمانی در رسالت پیامبرﷺ و مجراهای انتقال سرمایهها و اندوختههای رسالت و کاستن از جایگاه پیامبر خداﷺ (به عنوان مربی و مجری نبوت)میباشد.
خلاصهی کلام که آنها گروهی از امتاند که وحی جهت تحرک و پویایی خود آنان را گماشته و از آنان به عنوان ابزار محرک و ایجاد انگیزه بر طبق اهداف و دستورالعملهای خویش استفاده نموده است. طبقهای از امت که، نمایندهی نخستین دعوت و نسل بالنده و اشاعهدهنده آن از جوانان، مردان و خاستگاه داعیان و مجریان و کارگذاران نخست و مجموعه فرد و جامعه آن به شمار می روند. به طوری که خداوند تایید و پاسداری آنان را در ترویج دعوت به موازات یاری خود قرار داده است. همانگونه که می فرماید:«هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین».
زیرا آنان در برآورد پایانی، مجرا و کانالهای، نصرت و یاری خداوند و ابزار تحقق امدادهای الهی، به شمار میآمدند.