شاید یکی از مقاطع و مراحلی که بیش از سایر مقاطع تحقیق، بررسی و تحلیل مستمری را میطلبد، عصر نبوت و دوران خلافت راشده و مقطع زمانی خیرالقرون، باشد.
باید، اصول، ضوابط و فرمولهایی که در شکل گرفتن این نسل اسلامی، نقش داشتند، شناسایی و بازسازی شوند.
اهمیت این امر از آن جهت است که شناخت، از این برههی زمانی و پی بردن به عواملی که باعث سرعت بخشیدن به حرکت اصلاح و شکوفایی این عمر شده است منجر به پیدایش اگویی روش مندانه و با قاعده ، تجسمی از نسل مرجع خواهد بود که تصویری شفاف از منابع زنده و دست اول برای نسل کنونی را به دست میدهد. با خوانی پروندهی خیرالقرون و نگرش دوباره در سیرت بانیان آن، علاوه بر اینکه بمثابه نقطه آغاز و مبدأ حرکت به سوی اهداف نهایی دینی به مشار میرود، به ایجاد ثبات و استقلال فرهنگی و تشریح علائم هویت تاریخی، تمدن اسلامی، کمک میکند. کما اینکه به ارائه جنبهی انسانی و جهانی رسالت اسلام و نمایان ساختن خصائص عصر پیشرو و عدالت محور به عنوان امین نسلهای آتی در حفظ گنجینههای بزرگ اسلامی میپردازد. تا بدین طریق بتوان بستر لازم را برای تبدیل مبادی و ارزشها به برنامهها و طرحهای قابل اجرا، فراهم آورد و افکار و ایدهها را از جنبهی تئوری به جنبهی عملی انتقال داد و از مقاصد و اهداف شرائع و احکام دین پرده بردشات. مطالعه و کنکاش پیرامون مزایای این نسل ممتاز اسلامی به ما کمک خواهد کرد، تا در پرتو توانایی اسلام در عرصههایی چون اجتهاد و گنجایش در أخذ آراء سودمند ملل دیگر و فضای باز بحث و مناظره، چشم اندازها و افقهای درخشانی را که با خلود و جاودانی اسلام و روحیهی تسامح و انعطافپذیری آن از یک طرف، و با کارآمدی این دین در هر عصر و مکانی از سویی دیگر، در تعارض نباشد، برای نسل کنونی ترسیم نماییم.
از اینجاست که تجارب، اندوختهها و دستاوردهای به جای مانده از این نسل و تبدیل ارزشها در این قرون سه گانه به واقعیتی ملموس و مشهود در زندگی، در ضمن اینکه بخشی از دلایل، خلود و جاودانی این دین به شمار میآید، از جمله ابزار تشریح و توضیحیاند، که به دلیل برخورداری از تعاریف قطعی و مسلم، قادرند تا شرایط مناسب برای تعامل و سازگاری همگان با کتاب و سنت، را در شرایط متفاوت مهیا سازند.