تصریح و مژدۀ کتابهای پیشین به بعثت پیامبر اسلام (۳)
۲- در سفر تثنیه چنین میخوانیم: «این همان برکتی است که موسی مرد الهی پیش از وفاتش، بنیاسرائیل را به آن بشارت داد و گفت: آن پروردگار از سیناء[۱] آمد و از سلسله کوه سعیر[۲] برایشان تابید و از کوههای فاران[۳] درخشید.»[۴]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه عبارتی را نزدیک به همین مفهوم آورده و میگوید: «مانند آنچه در تورات آمده و به زبان عربی چنین ترجمه شده است: “الله از طور سینا آمد و برخی میگویند که از طور سینا نمایان شد و از ساعیر تابید و از کوههای فاران آشکار گشت.»[۵]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه در توضیح بشارت فوق میگوید: «بنا به گفتۀ بسیاری از عالمان و نیز ابومحمّد ابن قتیبه که میآورد: بر کسی که تدبّر و تفکّر نماید هیچ نوع پوشیدگی و ابهامی در این باره وجود ندارد، زیرا آمدن الله از طور سینا یعنی نازلکردن تورات بر موسی از طور سینا، همانگونه که اهل کتاب و ما معتقد هستیم.
و نیز درخشیدن الله از ساعیر به معنای نازلکردن انجیل بر مسیح است، چون سیّدنا عیسی از ساعیر؛ سرزمین خلیل در روستایی با نام ناصره بود که مسیحیانِ پیرو او، با همین نام شناخته میشوند.
همان گونه که تابیدن الله از ساعیر به معنای نزول انجیل بر مسیح بود، باید که آشکارشدن الله متعال از کوههای فاران به معنای نازلکردن قرآن بر محمّد صلی الله علیه وسلم باشد، زیرا کوههای فاران همان کوههای مکّه است.
او میگوید: مسلمانان و اهل کتاب موافقند که مراد از فاران، مکّه است و اگر آنان ادّعا کنند که هدف شهری غیر از مکّه بوده – و با آن همه تحریف و تهمتهایشان، بعید نیست که چنین ادّعایی داشته باشند- در پاسخ میگوییم: مگر در تورات نیامده که ابراهیم هاجر و اسماعیل را در فاران ساکن کرد؟!»[۶]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه در ادامه چنین میآورد: «و میگوییم پس جایی را که الله از آنجا آشکار شد و نامش فاران است و نیز پیامبری که پس از مسیح، بر او کتاب نازل شد را به ما نشان دهید.
آیا غیر از اسلام، دین دیگری را سراغ دارید که همچون این دین آشکار و منتشر شده باشد؟!
ابن ظفر میگوید: ساعیر نام کوهی در شام است که نبوّت مسیح از آنجا آشکار شد.
من میگویم: در کنار بیت لحم؛ روستایی که سیّدنا عیسی در آنجا متولّد شد، روستایی به نام ساعیر قرار دارد که هنوز موجود است و کوهی به نام ساعیر دارد و در تورات آمده که فرزندان عیص ساکن ساعیر بودند و الله تعالی به موسی فرمان داد که آنان را اذیّت نکند.
بر این اساس، قطعاً مراد از سومین کوه، کوه حراء بوده که در اطراف مکّه، کوهی بلندتر از آن وجود ندارد و برای اولین بار، وحی در آنجا بر پیامبر ج نازل شد و در اطرافش، کوههای زیادی وجود قرار گرفته، چنانکه گفته میشود که در مکّه، ۱۲ هزار کوه وجود دارد و آن مکان، تا به امروز فاران نامیده میشود و شروع نزول قرآن در آنجا بود.
صحرای میان مکّه و طور سینا، صحرای فاران نامیده میشود و کسی نمیتواند ادّعا کند که پس از مسیح، در آن سرزمین کتابی نازل شد یا پیامبری مبعوث گشت. در نتیجه، مراد از آشکارشدن الله متعال از کوههای فاران، بعثت محمّد ج است.
الله ـ این مطلب را در تورات، به ترتیب زمانی بیان فرمود؛ ابتدا نزول تورات، سپس انجیل و پس از آن، قرآن کریم.
این کتابها نور و هدایت الهی بوده و دربارۀ اولی، واژۀ آمد یا ظهور کرد و در مورد دومی، لفظ اشراق و درخشیدن و دربارۀ سوم، آشکارشدن را به کار برد.
نزول تورات همچون طلوع فجر یا روشنتر از آن و نزول انجیل مانند درخشش خورشید بود که نور و هدایت را زیاد کرد.
امّا نزول قرآن همچون ظهور خورشید در آسمان بود و به همین سبب فرمود که: «از کوههای فاران آشکار گشت.»، چون با بعثت پیامبر ج، نور و هدایت الهی در مشرق و مغرب، بیشتر از ظهور آن هنگام نزول دو کتاب قبلی، آشکار گردید، همانگونه که نور خورشید روشن میگردد و مشرق و مغرب را در بر میگیرد. و به همین علّت، الله متعال محمّد ج را چراغی منوّر و روشنکننده و خورشید را چراغی فروزان نامید و مردم به چراغ منیر و روشنکننده، بیشتر از چراغ فروزان نیاز دارند، زیرا چراغ فروزان گاهی اوقات و به مناسبتهای خاصّی لازم است.
[۱]– سیناء یا طور سینا: اسم کوهی در نزدیک آیله؛ نک: معجم البلدان، یاقوت، ج۱، صص۲۹۲، ۴ و۴۸٫
[۲]– سعیر یا ساعیر: نام کوههایی در فلسطین و نیز نام روستای ناصره در میان طبریّه و عکا؛ نک: معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۷۱٫
[۳]– فاران: اسم کوههای مکّه؛ نک: الجواب الصّحیح، ج ۵، ص ۲۰۰٫
[۴]– سفر تثنیه، إصحاح ۳۳: ۱- ۳؛ عهد قدیم.
[۵]– الجواب الصّحیح، ج ۵، ص ۱۹۹٫
[۶]– همان، صص ۱۹۹- ۲۰۰٫