مختصری از زندگی و تلاشهای عالمی هدایتیافته از اهل کتاب برای انتشار دین اسلام (۱)
یکی از افراد این گروه مبارک و فرخنده که با اطمینان کامل و یقین و پس از بررسی و تحقیق، مسلمان شد، شیخ زیاده بن یحیی نصب راسی بود؛ فردی از رجال دینی و عالمان مسیحیّت، که پس از رسیدن به هدایت و دین حق، مسلمانشدنش را آشکار کرد و با تمام توانی که الله متعال به وی بخشیده بود، مردم را به پذیرش دین اسلام فرا خواند و در نتیجه، دو کتاب «البحث الصّریح فی أیّما هو الدّین الصّحیح» و «الأجوبه الجلیّه فی دحض الدّعوات النّصرانیّه» را از خود بر جای گذاشت.[۱]
شیخ زیاده در قرن ۱۱ هجری میزیست و منسوب به شهر «رأس العین» در شام، یکی از شهرهای جزیره که میان حرّان و نصیبین قرار دارد و اکنون در سوریه است، بود.
کتاب «الأجوبه الجلیّه فی دحض الدّعوات النّصرانیّه» چاپ نشد، امّا توسّط محمّد بن عبدالرّحمان طیّبی دمشقی خلاصه گشت و از این طریق، به شهرت رسید.
و کتاب «البحث الصّریح فی أیّما هو الدّین الصّحیح» اخیرا و با تحقیق و بررسی دکتر سعود بن عبدالعزیز خلف منتشر گردیده است.
با توجّه به این کتاب، روشن میگردد که شیخ زیاد بن یحیی مسیحی بوده و سپس الله تعالی وی را به دین اسلام هدایت نمود؛ وی در مقدّمۀ کتابش چنین میآورد: «امّا بعد، بندۀ محتاج به پروردگار بینیاز؛ زیاده بن یحیی نصب راسی که به دین محمّدی مشرّف شده است، میگوید: وقتی مشغول تحقیق و مطالعه و در جستجوی دین صحیح بودم و تمام تلاش خویش را در این زمینه به کار میبردم، تصمیم گرفتم که نتیجۀ این کارم را بنویسم و آن را برای افراد سرزنشگر روشن سازم.»[۲]
همچنین مشخّص است که سبب پذیرش دین اسلام از جانب وی، شک و تردیدهای او نسبت به دین مسیحی بود که باعث شد دربارۀ دین اسلام تحقیق و مطالعه نماید تا اینکه برایش روشن شد که اسلام، دین واقعی و بر حق بوده و الله تعالی وی را هدایت کرد و او مسلمان شد. سپس به بررسی و اثبات بطلان دیانت مسیحی و صحّت اسلام و از این طریق، به دعوت مسیحیان پرداخت.[۳]
با توجّه به کتاب «البحث الصّریح» میبینیم که معلومات نویسندهاش از دین مسیحیّت بسیار خوب و دقیق بوده و استدلالهای وی از عهد قدیم و جدید، متنوّع و عمیق است، به گونهای که نسخهها و ترجمههای متعدّدی را به زبان عربی و یونانی و عبری و سریانی مطالعه و بررسی و مقایسه کرده است.
بر این اساس، روشن است که وی به خوبی از زبان یونانی و عبری و سریانی آگاه بوده و مطالبی را از این زبانها به عربی ترجمه نموده و حتّی قواعد زبان یونانی و عبری را مطالعه و تصحیح کرده و برخی از ترجمهها را ترجیح داده است.
این موارد اثبات میکند که او پیش از مسلمانشدن، از عالمان و رجال دینی مسیحیّت بوده است، چون آگاهی از این امور، مختصّ رجال دینی است و نیز زبانهای یونانی و عبری و سریانی زبانهایی دینی به شمار میروند. به احتمال زیاد، او در اصل مسیحی و سریانی بوده و به خوبی این زبان را میدانسته، چون زبان مسیحیان سوریّه است و وی یکی از آنان بود.
زبان یونانی نیز زبان عهد جدید و زبان دینی مسیحیان کاتولیک به شمار میرود.
و زبان عبری زبان عهد قدیم و مسیحیان پروتستان بوده و رجال دینی مسیحیّت نیاز مبرمی به فهم و آگاهی از آنها دارند.
در نتیجه، این مرد از عالمان مسیحیّت بوده؛ بویژه وقتی میدانیم که مردم عادّی دین مسیحی از علم دینی نصرانی فاصلۀ بسیاری دارند.
و حتّی آنان در بسیاری اوقات –خصوصا در زمان نویسنده- توان اطّلاع و آگاهی بر چیزی از کتابهای دینی مسیحیّت را نداشتند مگر بخشهای مخصوصی که کلیسا اجازۀ انتشار آنها را میداد و در میان مردم دست به دست میشد.[۴]
[۱]– نک: البحث الصّریح، صص ۱۱- ۱۲٫
[۲]– البحث الصّریح، صص ۲۳- ۲۴٫
[۳]– نک: البحث الصّریح، ص ۲۵٫
[۴]– نک: البحث الصّریح، صص ۲۵- ۲۶٫