گروه مخالف و همپیمان
پیامبر صلی الله علیه وسلم امید به هدایت آنان داشتند، به زیبایی و نیکی با این گروه رفتار میکردند، عدالت را در حقّشان رعایت مینمودند و حقّ هیچیک از آنان را ضایع نمیکردند و براساس آیۀ زیر رفتار مینمودند:
﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ﴾ [الممتحنه: ۸]
«الله ـ شما را از نیکیکردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در [امر] دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند. همانا الله متعال عدالتپیشگان را دوست دارد.»
نمونههای زیادی در این زمینه وجود دارد؛ مثلاً در صحیح بخاری، از انس س چنین روایت شده است: «بردهای یهودی که خادم پیامبر ج بود، بیمار شد و رسول الله صلی الله علیه وسلم به عیادتش رفته و کنار سرش نشستند و به او فرمودند: «أَسْلِمْ»؛ «مسلمان شو!»
او به پدرش که در کنار وی نشسته بود، نگاه کرد و پدرش گفت: از ابوالقاسم اطاعت کن. بنابراین مسلمان شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم درحالی از آنجا رفتند که میفرمودند: «الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْقَذَهُ مِنَ النَّارِ»[۱]؛ «تمامی ستایشها از آنِ پروردگاری است که او را از آتش [دوزخ] نجات داد.»
خوشرفتاری پیامبر صلی الله علیه وسلم با مخالفان همپیمان یا کسانی که راضی به زندگی در زیر پرچم اسلام شدند، از روشنترین شواهد و دلایل بر بخشش و خوبی این دین حنیف و بنای آن بر توجّه به دو قانون آزادی و برپاداشتن صلح است. پرچم اسلام میتواند بر سر امّتهای متفاوت از لحاظ اعتقاد و منافع و جنبههای متفاوت زندگی، برافراشته شود.
امیران و حاکمان عادل اسلام در رفتار با ذمّیها چنین روشی را در پیش گرفتند؛ آنان جانشینان خود را سفارش به اجرای عدالت؛ بویژه در حقّ ذمّیها میکردند.
بهترین نمونه نامۀ سیّدنا عمر فاروق به عمرو بن عاص ش که در آن زمان والی مصر بود، است.
در بخشی از این نامه چنین آمده است: «ذمّیها و همپیمانان نیز با تو هستند و رسول الله ج دربارۀ آنان سفارش کردند.»[۲]
همچنین آمده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِدًا أَوْ کَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، فَأَنَا خَصْمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»[۳]؛ «کسی که به فرد همپیمان ستم نماید یا او را به بیش از توانش مکلّف سازد، [بداند که] من در روز قیامت دشمنش هستم.»
ای عمرو! برحذر باش از اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم دشمن تو باشند، چون هرکس با ایشان دشمنی نماید، قطعاً شکست میخورد.»[۴]
یکی دیگر از احادیث ثابت در موضوع مورد بحث، این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم است که فرمودند: «مَنْ قَذَفَ ذِمِّیًّا حُدَّ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِسِیاطٍ مِنْ نَارٍ»[۵]؛ «کسی که بر فردی ذمّی تهمت زند، در روز قیامت، با شلّاقی از آتش، حد [و شلّاق] زده میشود.»
به ارزش و جایگاه عهد و پیمان از دیدگاه اسلام، دقّت کنید و آن را با پیمانهای برخی از قدرتمندان مقایسه نمایید که برای احترام به حقوق مسلمانان تعیین میشود، امّا زمانی که فرد مسلمان را در اختیار میگیرند، باکی ندارند از اینکه با جانشان بازی کنند و اموالشان را غارت نمایند و تلاش میکنند که آنان را از ایمانشان برگردانند و با وجود این، بر کسانی که آنان را دشمن بشریّت و گیرندۀ روح آزادی مینامند، خشم میگیرند.
فقیهان اسلامی از توجّه صاحب شرع به ذمّیها و احترام به حقوقشان آگاه بودهاند و براساس اصولش، احکامی را استنباط کردهاند که مسلمان را با غیرمسلمان یکسان میداند.
از جمله اینکه فرد مسلمان میتواند چیزی از اموالش را برای ذمّیهای غیرمسلمان وصیّت یا وقف نماید و این وصیّت یا وقف امری قابل اجرا و حتمی است.
پیامبر ج فرمودند: «لَا یَبِعْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَیْعِ بَعْضٍ، وَلَا یَخْطُبْ بَعْضُکُمْ عَلَى خِطْبَهِ بَعْضٍ»[۶]؛ «هیچ یک از شما بر خرید کسی دیگر، خرید نکند و کسی از شما بر خواستگاری فرد دیگری، خواستگاری ننماید.»
بر اساس حدیث فوق، فقیهان گفتهاند که خرید بر خرید غیرمسلمانی که در عهد و ذمّۀ اسلام است نیز همین حکم را دارد.
همچنین خواستگاری بر خواستگاری او که هردو مورد حرام و ممنوع به شمار میرود.
فقیهان وقتی آداب معاشرت را بیان میکنند، بر حقوق اهل ذمّه نیز تأکید دارند و تشویق به مهربانی و تحمّل اذیّتِ بودن در کنار آنان و حفاظت از جان و اموالشان در غیاب آنان و نیز دفاع از این افراد در برابر کسانی که قصد آزارشان را دارند، میکنند.[۷]
شهاب الدّین قرافی در کتاب «الفروق» میگوید: «پیمان ذمّه [ضمانت] حقوقی را بر ما واجب میگرداند، زیرا آنان در عهد و حفاظت ما و در پناه الله تعالی و رسول الله ج و اسلام قرار میگیرند و هرکس که بر آنان ستم نماید هرچند با یک سخن ناپسند یا بردن آبروی کسی از آنان یا با نوعی از انواع آزار و اذیّت باشد و یا دیگران را بر این امور کمک نماید، قطعاً عهد و پیمان الله و پیامبر ج و اسلام را نقض کرده است.
ابن حزم نیز در «مراتب الإجماع» چنین آورده است: «اگر افرادی در ذمّۀ اسلام باشند و دشمنان برای دسترسی به آنان، به سوی سرزمین و شهر ما بیایند، باید که با وسیله و سلاح برای نبرد با آنان بیرون شویم و در این راه، جانمان را فدا کنیم تا از کسانی که در ذمّۀ الله تعالی و پیامبر ج هستند، دفاع نماییم، چون تحویلدادن و تسلیم آنان، به معنای بیتوجّهی به عقد و پیمان ذمّه است.»[۸]
[۱]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۱۳۵۶٫
[۲]– کنزالعمّال، هندی، شمارۀ حدیث: ۱۴۳۰۴؛ این روایت در کتاب جامع الأحادیث سیوطی – با سند عمر بن خطّاب س – ج ۲۸، ص ۲۱۱ نیز موجود است.
[۳]– ابوداود در سنن خود، شمارۀ حدیث: ۳۰۵۲، روایت مذکور را اینگونه آورده است: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِدًا، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ کَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَیْئًا بِغَیْرِ طِیبِ نَفْسٍ، فَأَنَا حَجِیجُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»؛ «آگاه باشید که هرکس بر فردی همپیمان ستم نماید یا از حقّ وی بکاهد یا او را به فراتر از توانش مکلّف سازد یا بدون رضایتش چیزی از وی بگیرد، قطعاً من در روز قیامت دشمن او هستم.»
[۴]– نک: کنز العمّال، شمارۀ حدیث: ۱۴۳۰۴؛ سنن ابی داود، شمارۀ حدیث: ۳۰۵۲٫
[۵]– المعجم الکبیر، طبرانی، شمارۀ حدیث: ۱۳۵٫
[۶]– صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۱۴۱۲٫
[۷]– نک: رسائل الإصلاح، محمّد خضر حسین، صص ۱۲۰- ۱۲۲؛ محمّد رسول الله وخاتم النّبیّین، ص ۱۰۳٫
[۸]– الفروق، قرافی، ج ۳، ص ۱۴؛ همچنین نک: أهل الذّمّه والولایات العامّه فی الفقه الإسلامی، نمر محمّد خلیل نمر، صص ۱۲۷- ۱۶۱؛ أهل الذّمّه فی الحضاره الإسلامیّه، حسن مِمّی، صص ۱۰۱- ۱۰۵؛ حقوق غیر المسلمین فی الدّوله الإسلامیّه، علی بن عبدالرّحمان طیّار.