تعامل با گروه منافقان
کسانی که به ظاهر مسلمان، ولی در باطن کافر بودند. رسول الله صلی الله علیه وسلم با این افراد، رفتاری همچون رفتارخود با مسلمانان داشتند؛ از لحاظ مهربانی، نرمی، احسان و بخشش بدی و پاسخدادن آن با نیکی. پیامبر صلی الله علیه وسلم براساس ظاهرشان با آنان رفتار مینمودند بدون اینکه باطنشان را بررسی کنند تا از اسرار و مقاصدشان آگاه شوند.
اتّفاقات زیادی دلالت بر این مطلب دارند که بارزترین آنها برخورد و رفتار بزرگ پیامبر صلی الله علیه وسلم با رئیس منافقان؛ عبدالله بن أبیّ بن سلول بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم را به شدّت اذیّت و آزار رساند؛ این فرد به خانوادۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم تهمت زد؛ یعنی همان ماجرای افک که گناه اصلی و بزرگ را او به دوش کشید و آن سخن زشت را علیه أمّ المؤمنین عایشه ل منتشر ساخت.
همچنین این منافق در روز غزوۀ احد، با افرادی که از وی پیروی کردند، از رفتن به جنگ سر باز زد و در سختترین شرایط، رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنها گذاشت، و الله ـ میفرماید که این فرد گفت:
﴿لَئِن رَّجَعۡنَآ إِلَى ٱلۡمَدِینَهِ لَیُخۡرِجَنَّ ٱلۡأَعَزُّ مِنۡهَا ٱلۡأَذَلَّۚ﴾ [المنافقون: ۸]
«اگر به مدینه بازگردیم، یقیناً صاحبان عزّت، ذلیلان را از آنجا بیرون میکنند.»
عبدالله بن أبیّ بن سلول در مواقع بسیاری علیه پیامبر ج و اسلام، دشمنی ورزید.
این فرد منافق زمانی که وفات کرد، پسرش از پیامبر ج خواست تا پیراهن خویش را بدهند که وی را در آن کفن کنند به امید آنکه پاک شود و رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز پیراهنش را به عنوان کفن برای بزرگ منافقان دادند!!!
آیا کاری جوانمردانهتر و بخشندهتر از این دیدهای؟! و آیا به همین اندازه اکتفا شد؟!
نه، بلکه پیامبر ج به تشییع جنازۀ وی حاضر شده و قصد داشتند که بر او نماز بخوانند، امّا سیّدنا عمر س برخاست و گفت: آیا میخواهی بر ابن أبیّ که فلان روز و فلان روز، چنین و چنان گفت، نماز بخوانید؟! عمر فاروق سخنان عبدالله بن أبی را برای پیامبر ج برمیشمرد، ولی ایشان خندیده و فرمودند: «أَخِّرْ عَنِّی یَا عُمَرُ!»؛ «ای عمر! از [جلوی] من کنار برو [واعتراض نکن].»
وقتی سیّدنا عمر ادامه داد، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنِّی خُیِّرْتُ فَاخْتَرْتُ، لَوْ أَعْلَمُ أَنِّی إِنْ زِدْتُ عَلَى السَّبْعِینَ یُغْفَرُ لَهُ لَزِدْتُ عَلَیْهَا»؛ «به من حقّ انتخاب داده شد و انتخاب کردم، اگر بدانم در صورتی که بیش از هفتاد بار برایش طلب آمرزش کنم، بخشیده میشود، قطعاً بر آن خواهم افزود.»
این سخن اشاره به قول الله تعالی دربارۀ منافقان دارد که فرمود:
﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾ [التّوبه: ۸۰]
«[ای پیامبر!] برای آنان آمرزش بخواه یا برایشان آمرزش نخواه.»
وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم مخیّر شدند که آمرزش بخواهند یا نخواهند، سرشت مهربان ایشان باعث شد که برای دشمنان خویش درخواست عفو و مغفرت نمایند.
عمر فاروق س در پایان حدیث میگوید: «رسول الله ج بر وی نماز خوانده و سپس رفتند و طولی نکشید که این دو آیه از سورۀ «براءه» [توبه] نازل شد:
﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾ [التّوبه: ۸۴]
«و هرگز بر هیچیک از آنان که مرده است، نماز نخوان و بر [کنار] قبرش نایست، بدون تردید آنان به الله و رسولش کافر شدند و درحالی که فاسق [و نافرمان] بودند، مردند.»
همچنین میگوید: در آن روز، من از جرأتم بر پیامبر ج تعجّب کردم و الله و پیامبرش داناترند.»[۱]
رفتار رسول الله صلی الله علیه وسلم با رئیس منافقان اینگونه بود، پس با افراد پایینتر از او چگونه بوده است؟!
[۱]– نک: صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۱۳۶۶٫