حکم شکستن بیعت

حکم شکستن بیعت

نصوص بسیاری در وجوب وفاء به عهد و بیعت با امام و تحریم شکستن آن مگر اینکه کفر آشکاری ببینیم، وارد شده است و اینکه آن، امر خطرناک و گناهی از بزرگترین گناهان است، الله تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسۡ‍ُٔولٗا٣۴﴾ [الإسراء: ۳۴]

«و به عهد (خویش) وفا کنید، بی‌گمان از عهد سؤال می‌شود».

و می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِ﴾ [المائده: ۱]

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! به پیمان‌ها (و قرار دادهای خود) وفا کنید».

و می‌فرماید: ﴿وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَیۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡکِیدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَیۡکُمۡ کَفِیلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ٩١﴾ [النحل: ۹۱]

«و به عهد (و پیمان) الله وفا کنید، هرگاه عهد (و پیمان) بستید، و سوگندها را پس از محکم ساختنش نشکنید، درحالی‌که شما الله را کفیل (و ضامن) بر خود قرار داده‌اید، یقیناً الله آنچه را می‌کنید؛ می‌داند».

و از ابن عباس  روایت است که گفت، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِیرِهِ شَیْئًا یَکْرَهُهُ فَلْیَصْبِرْ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یُفَارِقُ الْجَمَاعَهَ شِبْرًا، فَیَمُوتُ، مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً».([۱])

ترجمه: «هرکس از امیرش چیزی ببیند که از آن بدش می‌آید، پس باید صبر بگیرد، برای اینکه هیچ کسی نیست که از جماعت به‌ اندازه‌ی وجبی مفارقت کند و با این حال بمیرد، (إلا اینکه) به مرگ جاهلیت مرده است».

ابن ابی حمزه می‌گوید: «مراد از مفارقه، سعی در منحل کردن عقد بیعتی است که برای آن امیر حاصل شده است». انتها

و از عبد الله بن عمرو بن العاص  روایت شده است که گفت پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «ومَنْ بَایع إماماً فَأَعْطَاهُ صَفْقَهَ یدِهِ، وثمَرهَ قَلْبهِ. فَلیُطعْهُ إنِ اسْتَطَاعَ، فَإنْ جَاءَ آخَرُ ینازعُهُ، فاضْربُوا عُنُقَ الآخَرِ». ([۲])

ترجمه: «هرکس که با امامی ‌بیعت کرد و دست خود را (به علامت بیعت) در دست او گذاشت و دل خود را به او داد (یعنی بیعتی که تنها در زبان و دست نباشد، بلکه در قلب هم باشد)، باید در صورت توانایی، از او اطاعت کند و اگر یکی دیگر آمد و با او (حاکم اول) در این مورد نزاع کرد، گردن دیگری را بزنید».

و از ابی حازم روایت شده که گفت: با ابوهریره پنج سال نشستم پس شنیدم که از پیامبر صلی الله علیه وسلم حدیث می‌گفت که فرموده است: «کَانَتْ بَنُو إِسْرَائیلَ تَسُوسُهُمُ الانْبِیَاءُ، کُلَّمَا هَلَکَ نَبِیٌّ خَلَفَهُ نَبِیٌّ، وَإِنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی، وَسَیَکُونُ خُلَفَاءُ فَیَکْثُرُونَ». قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: «فُوا بِبَیْعَهِ الاوَّلِ فَالاوَّلِ، أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُم».([۳])

ترجمه: «بنی اسرائیل را پیامبران، رهبری می‌کردند. هرگاه، پیامبری فوت می‌کرد، پیامبری دیگر، جانشین او می‌شد. ولی بعد از من، پیامبری نخواهد آمد. البته جانشینانی می‌آیند که کارهای زیادی انجام می‌دهند. (صحابه) گفتند: پس دستور شما به ما چیست؟ فرمود: شما به ترتیب، با هرکس که بیعت کردید، به عهد خود، وفا کنید و حقوق آن‌ها را ادا نمایید. زیرا خداوند در مورد حقوق زیر دستان، آن‌ها را باز خواست خواهد کرد».

و ابن عمر  روایت کرده از پیامبر صلی الله علیه وسلم که فرمود: «مَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ مَاتَ مَیْتَهً جَاهِلِیَّهً».([۴])

ترجمه: «هرکس بمیرد و در گردنش بیعت نباشد به مرگ جاهلیت مرده است».

 

[۱]– متفق علیه.

[۲]– صحیح مسلم.

[۳]– متفق علیه.

[۴]– صحیح مسلم.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …