عدم جایز بودن تعدد ائمه (۱)
از مقاصد عظمای امامت، اجتماع امر مسلمانان است، نه پراکندگی و تقسیم شدن نفوذ و سلطه در عالم اسلامی، و بخاطر محقق شدن این مقصد، کتاب و سنّت و اجماع سلف امّت بر عدم جایز بودن تعدد ائمه دلالت دارد.
از آن جمله، قول الله تعالی است: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَهٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠٣﴾ [آل عمران: ۱۰۳]
«و همگی به ریسمان الله (= قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت الله را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دلهای شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید، و شما بر لبه گودلی از آتش بودید، (او) شما را از آن نجات داد این گونه الله آیات خود را برای شما روشن میسازد، باشد که شما راه یابید».
و در این معنا آیات دیگری هم است، که در آن امر به وحدت و تضامن و نهی از تشتّت و افتراق و اختلاف میکند، که بخاطر آن عادتی از تنازع و فشل و دشمنی ایجاد میشود. پس آیه بر واجب بودن وحدت و تضامن امّت اسلامی دلالت میکند، و چنین چیزی درست نمیشود مگر زمانی که امام آن یکی باشد و آنچه که واجب جز با آن به اتمام نمیرسد، پس آن هم واجب میشود.
و از سنّت: آنچه که از ابو سعید خدری روایت شده است از پیامبر صلی الله علیه وسلم که فرمود: «إِذَا بُویِعَ لِخَلِیفَتَیْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا».([۱])
ترجمه: «اگر به دو خلیفه بیعت داده شد پس دومی آنها را بکشید».
پس امر به کشتن آخری، دلالت بر حرام بودن نصب دو امام در آن واحد دارد، برای اینکه کشتن نمیباشد مگر برای کبیرهای که خطرش بزرگ و وخیم شده باشد.
[۱]– صحیح مسلم: ۱۸۵۳٫