غُلول، پنهانکردن بخشی از غنایم پیش از تقسیم آن به قصد تملک است، از جمله احادیثی که بر تحریم شدید خیانت در غنایم دلالت دارند، روایت ابن ماجه و ابوداوود از ابوهریره است که در آن حدیث آمده است که: «بردهای به نام “مدعم” به عنوان هدیه به پیامبر صلی الله علیه وسلم داده شد. در هنگامی که برده مشغول پایین آوردن جهاز و توشهی پیامبر صلی الله علیه وسلم از شتر بود، تیری به او اصابت کرد و وی مُرد و مردم گفتند: «بهشت گوارای جانش باد!» اما پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:
«کَلَّا، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، إِنَّ الشَّمْلَهَ الَّتِی أَخَذَهَا یَوْمَ خَیْبَرَ لَمْ تُصِبْهَا المَقَاسِمُ، لَتَشْتَعِلُ عَلَیْهِ نَارًا».[۱]
«خیر، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، آن عبایی که پیش از تقسیم غنایم در جنگ خیبر برداشت بر او شعلهور است»
در همان هنگام که مردم این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم را شنیدند، مردی یک یا دو شراک (بند کفش) آورد و پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «شِرَاکٌ مِنْ نَارٍ أَوْ شِرَاکَانِ مِنْ نَارٍ» «بند کفشی یا دو بند کفش از آتش!»
شراک در لغت یکی از دو بند روی یک کفش و یک چیز کم بها و بیارزش است و این خود بر زشتی خیانت در غنایم دلال دارد
[۱]– صحیح بخاری (۶۷۰۷) و صحیح مسلم (۱۱۵).