سستی پیروان امام علی از یاری رساندن به وی
حضرت على فرمود: «آگاه باشید که من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه با این جمعیت دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند هر ملتى در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیلخواهد شد، ولى شما سستى به خرج دادید و دست از یارى برداشتید، تا آنجا که دشمن پىدرپى به شما حمله کرد و سرزمین شما را مالک شد. اکنون بشنوید: این غامدی است که به [شهر مرزى] «انبار» حمله کرده و نماینده و فرماندار من «حسان بن حسان بکرى» را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است. به من خبر رسیده که یکى از آنان به خانه زن مسلمان، و دیگری زن غیرمسلمانى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده است وارد شده و خلخال، دستبند، گردنبند و گوشوارههاى آنها را از تنشان بیرون آورده است، در حالى که براى دفاع، هیچ وسیلهاى جز گریه و التماس کردن نداشتهاند. آنها با غنیمت فراوان برگشتهاند بدون اینکه حتى یک نفر از آنها زخمى گردد و یا قطرهاى خون از آنها ریخته شود. اگر به خاطر این حادثه، مسلمانى از روى تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و بجاست. اى کاش شما را نمىدیدم! شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، این حقیقت قلب انسان را مىمیراند و غم و اندوه مىآفریند که آنها در مسیر باطل خود این چنین متحدند و شما در راه حق، چنین پراکنده و متفرق. روى شما زشت باد و همواره غم و غصه قرینتان باد که هدف حملات دشمن قرار گرفتهاید؛ پىدرپى به شما حمله میکنند و شما به حمله متقابل دست نمىزنید؛ با شما مىجنگند و شما نمىجنگید؛ این گونه معصیت خدا مىشود و شما [با عملخود] به آن رضایت میدهید. هر گاه در ایام تابستان فرمان حرکت به سوى دشمن دادم، گفتید: اندکى ما را مهلت ده تا سوزِ گرما فرو نشیند؛ و اگر در سرماى زمستان این دستور را به شما دادم، گفتید: اکنون هوا فوقالعاده سرد است؛ بگذار سوز سرما آرام گیرد. همه این بهانهها براى فرار از سرما و گرما بود. شما که از سرما و گرما [وحشت دارید] و فرار مىکنید، به خدا سوگند از شمشیر [دشمن] بیشتر فرار خواهید کرد»[۱۰۲].
[۱۰۲]- خطبه ۲۷.