سبب دوم: اختلاف درگفتار و نظریههای امام ابوحنیفه
گاهی از امام ابوحنیفه در یک مسئله دو حکم نقل شده است که زمان صدور آنها مشخص است، از این رو حکم دومی ناقض حکم اولی است. و چه بسا قول آخری مشخص نمیشود، پس در یک مسئله از امام دو حکم متفاوت روایت میشود و اینجا وظیفهی علمای ترجیح و تخریج این است که قول صحیحتر برای عمل را بیان کنند.
با وجود این، وجود دو حکم مختلف در دو زمان متفاوت، دلیل نقصان فقاهت امام نیست بلکه دلیل صداقت و اخلاص وی در جستجوی حقیقت، و بیان واقعیتهای این دین است؛ زیرا گاهی امام، حکمی را براساس قیاس، استخراج میکرد و سپس در این مورد به حدیث صحیحی از پیامبر ج برمیخورد، در نتیجه از قیاس رجوع کرده و حکم را براساس آن حدیث صادر میکرد.
و یا براساس «قیاس با صفتی مشخص» حکم میکرد، و بعد معلوم میشدکه صفتی قویتر از صفت قبلی در این قیاس وجود دارد. و گاهی نیز چنین بود که برای امام سببی پیش میآمد که ترک حکم قبلی را ایجاب میکرد، از این رو ایشان نیز آن را ترک میکرد، و در چنین جاهایی که هیچ روایتی هم وجود ندارد تا آخرین گفتار امام را مشخص کند، علمای ترجیح و تخریج دست به کار میشوند و یکی از دوگفتار، امام را براساس دلیل و برهان ِقوی، و یا بر مبنای اینکه یکی از آن دو گفتار صلاحیت برای عمل را دارد، ترجیح میدهند و بدان عمل میکنند.
لازم به تذکر است که اختلاف دو روایت هم چون اختلاف دو گفتار و نظریه نیست، زیرا نظریه و گفتار برخلاف روایات، از جانب مجتهد صادر شده است؛ پس اختلافِ نظریه و گفتار از جانب امام و مجتهداست نه راوی، به عکس اختلاف روایات.