ابن تیمیّه میگوید: «این سخن رسول خدا صلی الله علیه وسلم که میفرماید: «کل مولود یولد على الفطره فأبواه یهودانه أو ینصرانه أو یمجسانه»؛ «هر فرزندی بر فطرت به دنیا میآید، پس پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی بار میآورند»، پس صواب این است که آن، فطرت خداوند است که مردم را بر آن آفریده است و آن فطرت اسلام است، فطرتی که آنها را بر آن فطرت آفرید در روزی که فرمود: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى﴾؛ «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری»، و آن سالم بودن از اعتقادات باطل و قبول کردن عقاید صحیح است. چراکه حقیقت اسلام این است که تسلیم خداوند شود نه غیر او و این معنای لا إله إلّا الله است و رسول خدا صلی الله علیه وسلم، برای این مثالی زده است و گفته است: «کَمَا تَنْتِجُ البَهِیمَه بَهِیمهً جَمْعَاء هَلْ تُحِسُّونَ فِیها مِن جَدْعَاء»؛ «چانکه نوزاد چهارپایان نیز بدون شاخ بهدنیا میآیند، آیا دیدید که در میان نوزادان آنان شاخ داری باشد».
روشن نموده است که سلامت قلب از نقص، همانند سلامت بدن است و اینکه عیب، حادث و طارئ است.
و در صحیح مسلم از عیاض بن حمار روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وسلم در آنچه که از الله تعالی روایت کرده است، فرمود: «إنی خلقت عبادی حنفاء فاجتالتهم الشیاطین وحرمت علیهم ما أحللت لهم، وأمرتهم أن یشرکوا بی ما لم أنزّل به سلطانا»؛ «من بندگانم را حنفاء (بر دین خالص توحید) خلق کردم و شیطان آنها را از حنیف بودن باز گرداند و آنچه که من برای آنها حلال کرده بودم، حرام کرد و آنها را امر کرد که به من شرک آورند در چیزی که برای آن سلطان و دلیلی نازل نکرده ام».
و برای همین امام احمد رضی الله عنه در قول مشهور از او چنین گفته است: که کودک هرگاه یکی از والدین کافرش بمیرد، حکم به اسلام (کودک) داده میشود به خاطر زایل شدن (مردن) چیزی که موجب تغییر یافتن از اصل فطرت است. و از او و از ابن مبارک و از آن دو روایت شده که گفته اند: «تولد یافته است بر آنچه که از شقاوت و سعادت فطرت یافته است»، و این قول، با اولی منافات ندارد، پس کودک سالم به دنیا میآید و خداوند میداند که او کافر میشود، پس باید آنچه که در ام الکتاب بر او سبقت گرفته است برگرداند، همانطور که بهائم بدون شاخ به دنیا میآیند و خداوند میداند که بعداً شاخ پیدا میکند… تا اینکه میگوید: و اینکه آنها بر فطرت به دنیا آمدهاند، از آن، چنین ملزم نمیشود که آنها در حین ولادت معتقد به اسلام با فعل باشند، برای اینکه خداوند ما را از شکم مادرانمان بیرون آورد و چیزی بلد نبودیم، اما سلامت قلب و قبول آن و ارده نمودن برای حق، این همان اسلام است؛ از آن جهت که اگر آن چیزهایی که او را تغییر میدهند را ترک کند، او چیزی جز مسلمان نمیشود. و این قوت علمی عملی که با ذات آن، اسلام اقتضا میشود، در صورتی که مانعی مانع آن نشود، آن همان فطرت خداوندی است که مردم را بر آن فطرت نموده است».[۱]
[۱]– جـ۴ ص۲۴۵ لمجموع الفتاوى