اویس قرنی که است آیا صحابه است بعضی علما میگویند که ویس قرنی شنید که پیامبر ص دندان اش شهید شده و بخاطریکه محبت که با پیامبر داشت از خاطریکه دندان پیامبر ص شهید شده است به تمام دندان های خود ضربه زده و همه آنها را میده کرده است آیا این سخن حقیقت دارد یا نه توضیح بیشتری از شما خواهانم و سوال دیگر اینکه شیعه اصلا به چند فرقه یا مذهب تشکیل شده است و حالا چند فرقه یا مذهب هستند؟
الحمد لله
أویس قرنی : أویس که کنیه او أبو عمرو است پسر عامر بن جزء بن مالک القرنی المرادی می باشد و اهل یمن است و برخلاف تصور عوام او جزو صحابی نبوده بلکه جزو تابعین است. زیرا صحابی به کسی گویند که دو ویژگی زیر را داشته باشد:
۱- در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده باشد و ایشان را را ملاقات کرده باشند.
۲- به رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته باشد.
هرچند که اویس قرنی رحمه الله در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم زندگی می کرده اند و حتی به ایشان ایمان آوردند ولی چون او موفق نشد که هرگز پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم را ملاقات کند، لذا بر اساس تعریف صحابی او جزو اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم نخواهد بود و به مرتبه ی تابعین تنزل می یابد.
البته ویس بسیار دوست داشت که پیامبر صلی الله علیه وسلم را ملاقات نمایند ولی بدلیل خدمت کردن به مادرش نتوانست هرگز پیامبر صلی الله علیه وسلم را ببینند چنانکه این ماجرا را حافظ ابونعیم در” حلیه الأولیاء ” از أصبغ بن زید نقل کرده که او جزو صحابی نبوده بلکه از تابعین است. ” حلیه الأولیاء ” (۲/۸۷)
امام ذهبی در مورد اویس قرنی گوید:” او شخصی زاهد و جزو سید تابعین در زمان خود بوده است و از اولیاءالله متقین و جزو “عباده المخلصین” است”.” سیر أعلام النبلاء ” (۴/۱۹)
در مورد فضائل اویس قرنی علما زیاد گفته اند، و البته احادیث زیادی در باب فضائل ایشان وارد شده اند که اکثرا ضعیف یا موضوع هستند لذا قابل استناد نخواهند بود.
از جمله صحیح ترین احادیثی که برخی از علما آنرا در شان اویس قرنی وارد می دانند حدیثی است که در آن پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:« لیدخُلَنَّ الجنه بشفاعه رجل من أمتی أکثر من بنی تمیم» رواه الترمذی (رقم/۲۴۳۸) وقال حسن صحیح . وصححه الألبانی .
یعنی: براستی بیشتر بنی تمیم با شفاعت کردن مردی از امت من وارد بهشت می شوند.
حسن بصری رحمه الله در مورد این حدیث فرموده اند که آن مرد( که شفاعت می کند) همان ویس قرنی است.
البته این ادعا که شافع همان ویس قرنی است از خود پیامبر صلی الله علیه وسلم به اثبات نرسیده است و این رای حسن بصری رحمه الله است که ممکن است صحیح نباشد. هرچند احادیثی وجود دارند که در آن پیامبر صلی الله علیه وسلم اشاره نموده اند که شافع همان ویس قرنی است ولی آن احادیث همگی ضعیف هستند.
حدیث دیگری نیز در مورد ویس القرنی آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:« لیصلین معکم غدا رجل من أهل الجنه …ذاک أویس القرنی…» یعنی:( فردا مردی از اهل بهشت با شما نماز می گذارد … آن مرد اویس القرنی است…) که این حدیث نیز ضعیف بوده و قابل استناد نیست.( أبو نعیم در ” حلیه الأولیاء ” (۲/۸۱) و بر ضعف حدیث اشاره کرده است . وشیخ ألبانی در ” السلسله الضعیفه ” (رقم/۶۲۷۶) : منکر جدا .)
خلاصه اینکه شکی نیست که اویس قرنی رحمه الله تعالی یکی از تابعین بزرگوار و سید تابعین زمان خود بوده است و از نزدیکترین تابعین به زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده اند. و در فضل ایشان علما مطالب زیادی را از خود تابعین روایت کرده اند ولی در عوض احادیث و داستانهای ضعیف و گاها دروغینی نیز در حق ایشان روایت شده اند که نمی توان بدانها استناد کرد و البته شخص اویس قرنی نیازی به این احادیث یا قصص نادرست ندارد. و ماجرای شنیدن شکسته شدن دندان پیامبر اصلی ندارد و نباید نه تنها در حق ویس قرنی بلکه در حق خود پیامبر صلی الله علیه وسلم غلو و زیاده روی نمود.
اما اکثر اهل علم در مورد وفات ویس قرنی چنین اظهار نظر کرده اند که ایشان در روز معرکه ی صفین در سال ۳۷ هجری قمری وفات می کنند چنانکه ویس در جنگ صفین همراه با لشکر علی ابن ابی طالب بوده و در صف خلیفه مسلمین پیکار می کردند.( حاکم در ” المستدرک ” (۳/۴۶۰) از مسند شریک بن عبد الله وعبد الرحمن بن أبی لیلى آورده است)
البته برخی از علما چنین گفته اند که اویس قرنی در غزوه ی آذربایجان به شهادت رسیده اند.( ” حلیه الأولیاء ” (۲/۸۳ ) ).
ولی اکثر علما رای اول را صحیح می دانند یعنی اینکه ویس قرنی در جنگ صفین به شهادت رسیدند. والله اعلم
اما در خصوص فرق شیعه،
در ابتدا شیعه از فتنه ی عبدالله ابن سباء یهودی بوجود آمد و این گروه کسانی بودند که در زمان خود حیات علی رضی الله عنه در حق ایشان غلو می کردند حتی علی رضی الله عنه دستور داد دسته ای از آن غلوکنندگان را آتش زنند ولی عبدالله ابن سباء به مداین تبعید شد و او در آنجا همچنان به فعالیتهای خود ادامه داد تا اینکه بعد از او گروهی ایجاد شدند که خود را شیعیان علی رضی الله عنه می دانستند.
حال در میان این گروه به مرور زمان تفکراتی جدیدتر بوجود آمد مبنی بر امامت و اینکه امامت مسلمین حق علی و فرزندان او است و بعدها در خصوص جانشینان امامان نیز دچار انشقاق شدند و دسته ای امامت را دوازده نفر می دانند و بدانها امامیه و یا اثنی عشری گویند و دسته ای هفت امامی نامیده شدند زیرا بر سر جانشینی امامان دچار تفرقه شدند و بعدها نیز گروههای زیادی تشکیل شدند و هریک مسلک و طریقه ی خاصی داشت که با هم نقاط اشتراک نیز داشتند.
فرقه هایی مانند زیدیه و باطنیه و کاملیه و یونوسیه و …
و الان هم فرقه های امامیه و زیدیه و هفت امامی ( مشهور به اسماعیلیه) وجود دارند.
به هرحال برای آشنایی با فرق مختلف شیعه و تعداد آنها می توانید به کتاب “ملل و نحل” شهرستانی مراجعه کنید.
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین