«الثَّالث: عن ابنِ عبَّاس ب، قال: «کُنْتُ خَلْفَ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم یوْماً فَقال: «یَا غُلامُ إِنِّی أُعلِّمکَ کَلِمَات: «احْفَظِ اللَّهَ یَحْفَظْکَ احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَک، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَل اللَّه، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّه، واعلَم: أَنَّ الأُمَّهَ لَو اجتَمعتْ عَلَى أَنْ ینْفعُوکَ بِشیْء، لَمْ یَنْفعُوکَ إِلاَّ بِشَیْءٍ قَد کَتَبَهُ اللَّهُ لَک، وإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوک بِشَیْء، لَمْ یَضُرُّوکَ إِلاَّ بَشَیْءٍ قد کَتَبَهُ اللَّه علیْک، رُفِعَتِ الأقْلام، وجَفَّتِ الصُّحُفُ»».
رواهُ التِّرمذیُّ وقال: حدیثٌ حسنٌ صَحیح.
وفی روایه غیرِ التِّرْمِذی: «احفظَ اللَّهَ تَجِدْهُ أَمَامَک، تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فی الرَّخَاءِ یعرِفْکَ فی الشِّدهِ، واعْلَمْ أَنّ مَا أَخْطَأَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُصیبَک، وَمَا أَصَابَکَ لمْ یَکُن لِیُخْطِئَکَ واعْلَمْ أنّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْر، وأَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْب، وأَنَّ مَعَ الْعُسرِ یُسْراً».
«از ابن عباس رضی الله عنها روایت است که گفت:
روزی در پشت سر پیامبر صلی الله علیه وسلم بر مرکبشان سوار بودم بعد فرمود: فرزندم چند سخن برایت تعلیم میدهم: خدا را حفظ کن تا ترا حفظ کند. بیاد خدا باش او را در برابرت مییابی. اگر چیزی میخواهی از خدا بخواه، و اگر یاری میجویی از خدا بجو و بدان که اگر تمام مردم جمع شوند تا به تو نفعی برسانند، نفع رسانده نمیتوانند، مگر چیزی را که خداوند برایت نوشته است واگر همه جمع شوند تا به تو ضرری برسانند، ضرری رسانده نمیتوانند، مگر آنچه خداوند برایت نوشته و مقدر کرده است. قلمها برداشته شده و صحیفه خشک گردیده است.
و در روایت ترمذی آمده: بیاد خدا باش، او را در برابر خود مییابی، در هنگام فراخی خدا را بشناس تا در سختیها ترا بشناسد، و بدان آنچه که باید بتو نرسد، نمیرسد و آنچه که باید بتو برسد حتماً رسیدنی است، و بدان که یاری و مدد با صبر و پایداری، گشادگی با سختی و دشواری با آسانی است».
ش: حافظ ابن رجب در جامع العلوم و الحکم میگوید: بدان که سؤال از خداوند به بندگانش لازمست، زیرا در سؤال کردن اظهار خواری و نیاز مسائل مطرح میشود و در آن اعتراف صورت میگیرد به قدرت آنکه سؤال از وی میشود بر رفع ضرر و رسیدن به هدف و نیاز و تواضع جز در برابر خدا شایسته نیست.
و مراد از رفع اقلام ترک نوشتن بدان است و مراد از صحف اوراقی است که در آن مقادیر کائنات نوشته شده است و این کنایه است از مقدم بودن مقادیر کائنات و فراغت از آن.