ابن القیم رحمه الله از شاگردان شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می فرماید: فالمحب الصادقان نطق نطق لله وَبِاللَّهِ وان سکت سکت لله وان تحرّک فبأمر الله وان سکن فسکونه استعانه على مرضات الله فَهُوَ لله وَبِاللَّهِ وَمَعَ الله وَمَعْلُوم ان صَاحب هَذَا الْمقَام احوج خلق الله الى الْعلم فَإِنَّهُ لَا تتَمَیَّز لَهُ الْحَرَکَه المحبوبه لله من غَیرهَا وَلَا السّکُون المحبوب لَهُ من غَیره الا بِالْعلمِ فَلَیْسَتْ حَاجته الى الْعلم کحاجه من طلب الْعلم لذاته ولانه فِی نَفسه صفه کَمَال بل حَاجته الیه کحاجته الى مَا بِهِ قوام نَفسه وذاته وَلِهَذَا اشتدت وصاه شُیُوخ العارفین لمریدیهم بِالْعلمِ وَطَلَبه وانه من لم یطْلب الْعلم لم یفلح حَتَّى کَانُوا یعدون من لَا علم لَهُ من السفله
ترجمه: انسان صادق در محبت؛ اگر سخنی گفت، برای رضای خدا و با نام خدا سخن می گوید. و اگر ساکت ماند، برای رضای خدا ساکت می ماند. و اگر تحرکی داشت، برای رضای خدا انجام می دهد. و اگر ساکن ماند، برای رضای خدا ساکن می شود. پس او، برای خدا و با کمک بر خدا و با خدا زندگی می کند. و معلوم است که دارنده این مقام و منزلت، نیازمندترین شخص به علم است، چون بدون علم، میان حرکات و سکنات محبوب خدا و حرکات و سکنات غیر محبوب، نمی توان جدایی انداخت. پس نیاز او به علم، همچون کسی نیست که طلب علم می کند برای لذت و خوشی یا اینکه چون علم در ذات خود صفت کمال است، بلکه نیاز او به طلب علم، همچون کسی است که در طلب چیزی می گردد که حیات نفس و ذات او در گرو آن چیز است، به همین دلیل علماء و عارفان دین بسیار وصیت کرده اند به علم و طلب علم به شاگردانشان، و کسی که طلب علم نمی کند، رستگار نمی شود.
[مفتاح دار السعاده ۱۶٠/١]