علامه ابن قیم رحمه الله و سخنانی پیرامون افراط و تفریط

علامه ابن قیم رحمه الله می فرماید: وما أمر الله عز وجل بأمر إلا وللشیطان فیه نزغتان: إما تقصیر وتفریط، وإما افراط وغلو. فلا یبالی بما ظفر من العبد من الخطیئتین، فإنه یأتی إلى قلب العبد فیستامه، فإن وجد فیه فتوراً وتوانیاً وترخیصاً أخذه من هذه الخطه فثبطه وأقعده وضربه بالکسل والتوانی والفتور، وفتح له باب التأویلات والرجاء وغیر ذلک، حتى ربما ترک العبد المأمور جمله. وإن وجد عنده حذراص وجداً وتشمیراً ونهضه وأیس أن یأخذه من هذا الباب أمره بالاجتهاد الزائد وسول له أن هذا لا یکفیک وهمتک فوق هذا، وینبغی لک أن تزید على العاملین، وأن لا ترقد إذا رقدوا، ولا تفطر إذا أفطروا، وأن لا تفتر إذا فتروا، وإذا غسل أحدهم یدیه ووجهه ثلاث مرات فاغسل أنت سبعاً، وإذا توضأ للصلاه فاغتسل أنت لها، ونحو ذلک من الإفراط والتعدی، فیحمله على الغلو والمجاوزه وتعدی الصراط المستقیم، کما یحمل الأول على التقصیر دونه وأن لا یقربه، ومقصود من الرجلین إخراجهما عن الصراط المسقیم: هذا بأن لا یقربه ولا یدلو منه، وهذا بأن یجاوزه ویتعداه.
وقد فتن بهذا أکثر الخلق، ولا ینجی من ذلک إلا علم راسخ وإیمان وقوه على محاربته ولزوم الوسط.

ابن قیم در این باره می فرماید: خداوند به هیچ چیزی امر نکرده الا اینکه شیطان در آن دو گرایش را در آن به‌ وجود می‌آورد: یا تقصیر و تقریط یا افراط و غلوّ، ‌و با هر کدام از این دو راه که بر بندگان پیروز شود، خود را موفق می داند، ‌شیطان خود را از قلب و دل بندگان نزدیک می کند و آن را بو می کند، اگر تنبلی، ‌سستی و کاهی را در آن لمس کرد، ‌از همین طریق او را دنبال می کند، پس او را از عمل باز می دارد و تنبلی را برایش زیبا جلو ه می دهد و باب تأویلات را برایش می گشاید و بدون انجام عملی توقعات وی را بالا می برد، و گاهی نوبت بجائی می رسد که انسان عمل را به طور کلی ترک می کند .

و اگر در انسان جدیت، ‌آمادگی و تحرک و پویائی را ببیند و از اینکه از راه تنبلی او را شکار کند، مایوس می شود او را به افراط، ‌غلو و بیش از حد مناسب وا می دارد و او را دچار وسوسه می کند که این قدر از عبادات برایت کفایت نمی کند و تو توان بیش از این را داری و برای تو شایسته است که از سایر عبادت گزاران بیشتر عبادت کنی و آن گاه که آنان می خوابند، تو نباید بخوابی و آنگاه که آنان روزه نیستند، تو باید روزه بگیری و آنگاه که آنان دست از عمل می کشند، تو باید مشغول عمل باشی و هر گاه دیگران سه بار دست و روی خود را می شویند، تو هفت بار باید بشوئی و آنگاه که دیگران برای نماز وضو می گیرند، تو باید غسل کنی و امثال این گونه افراط و غلو ها را به انسانها یاد می دهد و بدین طریق آنها را به زیاده روی و تجاوز از راه راست ترغیب می دهد، همانطور که گروه اول را به تنبلی و کوتاهی وا می داشت.

هدف شیطان از این دو گروه بیرون راندن آنها از راه راست است آن یکی را باین صورت که از راه راست نزدیک نشود و این یکی را باین صورت که او را وادار به تجاوز و تخطّی از آن کند و اکثریت مردم را با این شیوه ها به گناه و معصیت مبتلا کرده است و سوای علمِ ‌پخته، ایمانِ قوی و توان رزمیدن علیه  و لزوم وسط بودن وی هیچ چیز دیگری نمی تواند انسان را از حمله های شیطان نجات دهد.

[ الوابل الصیب من الکلم الطیب ۱/۱۷]

مقاله پیشنهادی

چقدر شکایت می‌کنی و می‌گویی که فقیر هستم و حال آنکه زمین و آسمان و ستاره‌ها، از آنِ تو هستند

ایلیا ابوماضی می‌گوید: کم تشتکی وتقول أنک معدم   والأرض ملک والسماء والأنجم «چقدر شکایت …